به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، سفیر عربستان سعودی در آمریکا در اظهار نظری عجیب حمله با بمبهای خوشهای به یمن را «کتک زدن همسر» مقایسه کرد.
«عبدالله بن فیصل» که در جمع خبرنگاران صحبت میکرد، با این مقایسه تلاش کرد تا از پاسخ به سوال خبرنگار پایگاه «اینترسپت» که از او پرسید «آیا عربستان حمله با بمبهای خوشهای به یمن را متوقف میکند؟»، طفره رود.
این مقام سعودی با خنده گفت: «این سوال مثل این است که بپرسید که آیا از کتک زدن همسرت دست برمیداری؟»
آقای سفیر دارد میگوید که سؤالِ شما جهتدار است، و مثالی که بهکار میبرَد در زبانِ انگلیسی مشهور است. فرض کنید از کسی میپرسید "آیا کتکزدنِ همسرت را متوقف کردهای؟" سؤالشونده اگر بگوید بله و اگر بگوید نه، در هر دو صورت این پیشفرض را پذیرفته است که دستکم در زمانی همسرش را میزده است. در بعضی لغتنامهها هم این جمله عیناً آمده است، با توضیحی نزدیک به همین که عرض کردم.
کمترین علاقهای به حکومتِ پادشاهیِ عربستانِ سعودی ندارم. فاجعهی حجِ ۱۴۳۶ هنوز تازه است، و یمن را هم روزانه میبینیم؛ اما شاید بد نباشد پیش از آنکه خبری که خواندهایم یا فیلمی که در یوتیوب دیدهایم را در بولتنمان منتشر کنیم یا در توئیتر بگذاریم و با بازخوردهای عربستیزانهاش شاد شویم، مطمئن بشویم که زبانِ انگلیسیِ بهکاررفته را فهمیدهایم.
صفحات زیادی راجع به این که گفته های احمدی نژاد در مورد اسراییل درست به انگلیسی ترجمه نشد سیاه شده است. فرض چنین نوشته هایی این است که گویا اشتباهی رخ داده است. اما آیا حریفان که به گفته های احمدی نژاد چنگ زدند در بند صدق و کذب بودند؟ آیا خود احمدی نژاد سودای حقیقت داشت و از هر ترفندی برای ضربه کردن حریف استفاده نمی کرد؟
مشغول خواندن جلد دوم خاطرات مهندس سحابی هستم. از صدق و صفا و سادگی این آدم تعجب می کنم. آدمی که عمری در سیاست گذراند، اما موزی گری و رندی حریفان را در نیافت یا شاید به چیزی نگرفت. تلخی دید و تلخ کام نشد. انگار به صداقت دشمنانش هم ایمان داشت.
دغدغه های شما و سحابی را می فهمم. جهان من به جهان شما نزدیک تر است. اما بعد از خواندن چندین جلد خاطرات سیاسی می دانم در دنیای سیاست نباید دنبال راستی گشت. نمایش های شکسپیر و رمان های داستایوفسکی تصویر بهتری از دنیای سیاست و انگیزه های عاملان سیاسی به دست می دهند تا درسنامه های اخلاق. کاش می شد از مهندس سحابی بپرسم که هیچ ادبیات می خوانده و اگر می خوانده کارهای چه کسانی را؟
هنوز از سرگیجه پیروزی ترامپ در نیامده ام. دو روز است مشغول خواندن تحلیل های نشریاتی هستم که همیشه می خواندم، نیویورک تایمز، نیویورکر، نیشن، …. اغلب آنها از جمله رسانه ها را مقصر می دانند که بیش از حد او را پوشش دادند بدون آن که به قدر کافی دروغ هایش را افشا کنند. اما مگر کسی در امریکا هست که از رسوایی های ترامپ بی خبر باشد؟ طرفداران او از همه این مسایل خبر داشتند، اما اهمیت نمی دادند. پیروزی تهییج بر تفکر.