مستأصل یعنی ریشه‌برکنده

نشسته‌ام لبِ جوی، پشت به پیاده‌رو، چشم‌ها بسته، سر در میانِ دست‌ها. هوا گرم، من افسرده، من مستأصل. اتوبوس چند دقیقه‌ی دیگر می‌رود، و سایه را با خودش می‌برد.

5 نظر برای "مستأصل یعنی ریشه‌برکنده"

نظرتان را بنویسید