آقای محمدباقر قالیباف که امسال هم کاندیدای ریاستجمهوری هستند در مناظرهی اخیر پیشنهاد کردند که کاندیداها فهرستِ اموالِ خود و بستگانشان را اعلام کنند. این پیشنهاد بهنظرِ من یا سادهلوحانه است یا عوامفریبانه. سادهلوحانه است اگر کسی بهجدّ معتقد باشد که علّتِ بدیِ وضعِ اقتصاد این است که عدهای (که بخشِ مهمی از آنان از مسؤولان یا نزدیکانِ مسؤولان هستند) اموالِ نامشروعی اندوختهاند—این در امتدادِ این تفکرِ سادهاندیشانه است که اگر پولهای ثروتمندان را بگیریم و بینِ همه تقسیم کنیم وضعِ همه خوب میشود. و عوامفریبانه است اگر کسی معتقد باشد که آن اندیشهی سادهلوحانه غلط است اما بر ضدِ رقیب از آن استفاده کند.
و اصولاً روشن نیست که ثروتمندبودنِ کسی چگونه فینفسه از شایستگیاش برای مسؤولیت کم میکند. (با یکسانبودنِ بقیهی شرایط، شخصاً اگر قرار باشد چیزی را به امانت نزدِ کسی بگذارم احتمالاً ترجیح میدهم که او ثروتمند باشد!) ثروتاندوزی اگر از طریقِ غیرمشروع بوده (رانت و رشوه و غیره) باید طبقِ قانون با آن برخورد بشود، چنان که در ممالکِ قانونمند دیدهایم. به نظر هم نمیرسد که آنچه در این باب مهم باشد خودِ موضوعِ ثروت باشد—چیزی که مهم است عملِ غیرقانونی است، خواه منجر به افزایشِ ثروتِ کنندهاش شده باشد خواه نه.
اینها به نظرِ من از بدیهیات است. اما چیزی که متعجبام کرد نوشتهای از یکی از وکلای مشهور است که دیروز خواندم. روزنامهی شرق نوشتهای منتشر کرده است از آقای بهمن کشاورز با عنوانِ ”اشکالات حقوقی چالش ثروت“. آقای کشاورز نوشتهاند که البته طبق فلان و بهمان قانون کسانی ملزم شدهاند داراییهایشان را اعلام کنند، اما آنچه طبقِ این قانونها باید به قوهی قضائیه اعلام شود ”اسرار حرفهای محسوب میشود و محرمانه است“. ادامه دادهاند که افشای چنین اطلاعاتی جرم است و نتیجه گرفتهاند که ”اجابت خواسته کاندیدای محترمی که چنین پیشنهادی داشتند اصولا با اشکال مواجه است“. آقای کشاورز بعد از این نتیجهگیری نظر هم دادهاند که ”واضح است که اعلام عمومی این قبیل اطلاعات میتواند تبعات منفی گستردهای داشته باشد و مورد سوءاستفاده قرار بگیرد“، و پیشنهادی هم مطرح کردهاند دربارهی اعلامِ هزینههای تبلیغاتِ کاندیداها (که لابد واضح نیست که میتواند ”مورد سوءاستفاده قرار بگیرد“).
نظرهای شخصیِ آقای کشاورز برای من چندان مهم نیست؛ آنچه به نظرم مهم (و حیرتانگیز) است سستیِ استدلالِ کسی است که در کنارِ اسماش عبارتِ مطنطنِ ”حقوقدان“ آمده است. آقای قالیباف پیشنهاد کردهاند که خودِ کاندیداها فهرستِ اموالشان را اعلام کنند، و آقای کشاورز میگویند که افشای فلان نوع اطلاعاتْ جرم است. حرفِ آقای کشاورز چه ربطی به پیشنهادِ آقای قالیباف دارد؟
حالتِ خوشبینانه [؟] این است که آقای کشاورز که در ابتدای نوشتهشان موضوع را بهدرستی مطرح کردهاند (”یکی از کاندیداهای محترم پیشنهاد کردند که کاندیداهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، هر یک صورت ثروت خود را مطرح و اعلام کنند“)، در ادامه موضوع را از یاد بردهاند و تحدّیِ آقای قالیباف برای رقبا را پیشنهادی به قوهی قضائیه تلقی کردهاند. (شاید تنها چیزی که میتوانست مربوط باشد این میبود که آقای کشاورز بگویند که این جرم است که مثلاً آقای میرسلیم افشا کنند که همسرِ آقای میرسلیم چه اموالی دارند. از متنِ نوشتهی آقای کشاورز البته این برنمیآید، و ربطی هم به مادّههای قانونیای که آقای کشاورز به آنها ارجاع دادهاند ندارد.)
ممکن است با یکی از کاندیداها مخالف باشیم یا حتی از او بدمان بیاید؛ اما چنین تحلیلی از یک حرفِ روشنِ او یا حاکی از سادهلوحی و بیدقتی است یا نشانهی عوامفریبی است.
سلام
امثال افرادی مانند خود آقای قالیباف، آقای جهانگیری یا آقای روحانی که اکثر دوران کاری خود را در سازمانهای دولتی مشغول بودهاند. حال اگر با منتشر کردن اموالشان مشخص گردد ثروتشان بسیار بیشتر از آن است که با حقوق دولتی حاصل شود نشاندهنده اشکالی در کارشان خواهد بود(مگر موارد خاص مانند ارث خانوادگی و…) که به هر دلیلی قوه قضاییه رسیدگی نکرده یا نتوانسته بکند.
در واقع به نظر من اینجا پیش فرضی جا افتاده، ثروتمند بودن همراه با داشتن شغل دولتی در گذشته شایستگی برای مسؤلیت را کم میکند