یک. اعتراض به رفتارِ مجریِ یک برنامهی صداوسیمای جمهوری اسلامی. مستقل از اینکه توضیح/عذرخواهیِ پیامدش را مقبول بدانیم یا نه، صِرفِ گستردگیِ اعتراض به نظرِ من اتفاقِ خوبی است، چون که این بار موضوعِ اعتراض (یا دستکم موضوعِ اعتراضهایی که من اینجا و آنجا دیدهام) این نبود که چرا فلان شخصیتِ یک نمایشْ اهلِ فلان شهر است یا فلان شغل را دارد، بلکه این بود که چرا مجری دارد کسی را تحقیر میکند.
دو. جنابِ آیتالله جوادیآملی در دیدارِ نمایندهی اولِ تهران در مجلسِ دهم واژهای بهکار بردند که عجیب مینمود. یک روز بعد وبگاهِ اسراء، که گویا وبگاهِ رسمیِ ایشان محسوب میشود، توضیحی منتشر کرد. مسؤولیتشناسیِ این مؤسسه دلپذیر و آموزنده است. (پارسال هم جنابِ آیتالله جعفر سبحانی در موردِ خبری که از ایشان نقل شده بود نامهای به رسانهها فرستادند، با امضای خودشان.)
سه. سخنگوی قوهی قضائیه اعلام کرد که علّتِ مرگِ مهرداد اولادی "مصرف مواد و الکل" بوده است. مرگِ جوانِ محبوبِ ورزشکار چیزی نیست که غصهاش به این راحتی برود؛ اما باعثِ خوشحالی است که مقامی رسمی وجودِ برخی آسیبهای گاهانکارشده را به رسمیت میشناسد.
چهار. خبرهایی منتشر شده بود که برخی مسؤولان در بیمهی ایران حقوقهای چندصدمیلیونی دارند. چند روز بعد رئیسکلّ این سازمان استعفا کرد. من طبعاً نمیدانم اصلِ خبرِ آن حقوقها چقدر صحّت دارد و غیره؛ اما به هر حال خوشحالام که میبینم مدیری بابتِ چنین مسألهای استعفا میکند.
پنج. شمارهی اخیرِ ماهنامهی زنان امروز نوشتهی تازهای از پرستو دوکوهکی را منتشر کرده است. بازگشتِ روزنامهنگارِ تیزبین به فعالیتِ رسمیِ چاپیِ مطبوعاتی مبارک است.