نمونهای از تکیهکلام را میشود در گفتارِ کسانی دید که در صحبتشان به شکلی نابجا و با تواترِ زیاد یکی از اینها را بهکار میبرند: ’خب؟‘، ’بهاصطلاح‘، ’چیز‘، ’در واقع‘. مفهومِ تکیهکلام مفهومی آشنا است، و اصطلاحاش هم. شاید برخی از ما گاهی اصطلاحِ ’تکّهکلام‘ یا ’تیکّهکلام‘ را صورتِ عامیانهای از این اصطلاح تلقی کرده باشیم.
لاک در جستارش (II.ix.10) صحبت از این میکند که گاهی بعضی اعمال و حرکاتِ خودمان را مشاهده نمیکنیم یا به آنها توجه نمیکنیم. در اواخرِ این قسمت میگوید که کسانی که By-word دارند، در تقریباً هر جملهای اصواتی را ادا میکنند که گرچه دیگران به آن توجه میکنند، خودشان ظاهراً اینها را نه میشنوند و نه مشاهده میکنند. روشن بهنظر میرسد که لاک دارد دربارهی تکیهکلام صحبت میکند. برای من جالب است که نه کتابلغتِ قرنهجدهمیِ سمیوئل جانسن این معنا را برای ’by-word‘ آورده، نه فرهنگِ انگلیسی-فارسیِ هزاره (این کتابهای لغت صحبت میکنند از پند و ضربالمثل و اینجور چیزها).
ترجمهی معاصرِ فرانسویِ جستار را نگاه کردم. در زیرنویس توضیحی داده است دربارهی ترجمهی قدیمیِ فرانسوی، و خودِ مترجم در متناش این اصطلاح را بهکار برده: ’tics de langage‘، که فارسیاش میشود ’تیکهای زبان‘. مفردش؟ ’تیکِ زبان‘. تیکِ زبان، نه به معنای حرکتِ غیرارادیِ آن اندامِ کوچکی که در دهان است، بلکه به معنای واژهای که به شکلی غیرارادی بر زبان میآید، و مکرر هم. کلامی غیرارادی و مکرر (در مقابلِ حرکتی غیرارادی و مکرر مثلاً در دست یا صورت).
برای دوستام الهام نیلچیان ماجرای لاک و ترجمهی فرانسوی و غیره را گفتم. فوراً حدس زد که اصطلاحی در فارسی که بعضاً گاهی عامیانه تلقیاش میکنیم شاید مستقیماً متأثر از اصطلاحِ فرانسوی بوده باشد، به این صورت که ابتدائاً در فارسی اصطلاح کرده بوده باشند ’تیکِ کلام‘، و این، به سببِ شباهتِ بخشِ اولاش با ’تکّه‘، تبدیل شده باشد به ’تیکّهکلام‘، و بعداً کسانی فرضکردهاند که این اصطلاح میبایست در اصلْ ’تکیه[ی ]کلام‘ بوده باشد. [و البته که تأثیراتِ زبانِ فرانسوی را میشود در فارسی در جاهایی دید که انتظارش را شاید نداشته باشیم، مثلِ—شاید—’خطِ تیره‘.]
روشن است که بحث در اینکه ریشه و سابقهی اصطلاحِ خاصی در زبانِ خاصی چیست ضوابطِ علمیِ خودش را دارد و اینطور نیست که بشود در خانه نشست و به هیچ منبعی نگاه نکرد و بهطورِ پیشینیْ ریشهشناسی کرد و دربارهی سیرِ واقعیِ امورِ واقع افاضه کرد. این را چونان حدسی مطرح کردم که برایم جالب است.
جالب بود. اصلا فکرش رو نمیکردم که چیزی انقدر عامیانه ممکنه ریشهٔ فرانسوی داشته باشه.
ضوابط علمی؟