[کتابی در ریاضیاتِ دبیرستانی نوشتهام با عنوانِ کمی عمیقتر: مباحثی غیرکنکوری در ریاضیاتِ دبیرستانی. کارهای فنّیِ آمادهسازیاش دارد تمام میشود و کتاب شاید همین امسال منتشر شود. این ابتدای پیشگفتارش است. بلد نیستم در اینجا زیرنویس بنویسم.]
بسم الله الرحمن الرحیم. اولین باری که معلمِ دبیرستان بودم سـالها پیش بود (در قرنِ بیستم!)، که سه سال ریاضیاتِ سالِ اول و دوم درس دادم. خوش گذشت و چند سالی مشغولِ کارهای دیگری بودم، تا اینکه شش-هفت سال پیش دوباره درس دادم: ریاضیاتِ سالهای نهم و دهم، به مدّتِ سه سال. در کنارِ همهی خوشیهایش، با این واقعیتِ ناخوشایند مواجه شدم که بخشِ بزرگی از برنامههای مدرسه تحتِ تأثیرِ روالِ ناسالم و ناکارآمد و مفسدهبرانگیزِ ورود به دانشگاهها و متأثر از کابوسِ کنکور بود. از عربی و انگلیسی و ادبیاتِ فارسی تا زیستشناسی و ریاضیات و فیزیک، دانشآموزان هر ماه یک بار در همهی درسها در آزمونهایی چندگزینهای شرکت میکردند و کتابهای بنگاههای معروفِ کنکور، با آن تبلیغهای مشمئزکنندهی تلویزیونیشان، در کلاسها بهکار گرفته میشد. خوشبختانه مدرسه با من همراهی کرد و دانشآموزانِ من در طولِ سالِ تحصیلی در درسهای ریاضی از آن آزمونهای چندگزینهای معاف شدند (و حتی شدیدتر: اجازه نداشتند در آن آزمونهای ریاضی شرکت کنند)؛ اما در ابتدای آشناییام با دانشآموزانِ هر کلاسی لازم بود مدّتی وقت صرف کنم—و نه مدّتِ اندکی—تا این فضای عجله و شتاب و فرار از عمق را از بین ببرم. طول میکشید تا بهروشنی ببینند که اینطور نیست که هر مسألهای را لازم باشد در سی ثانیه حل کنیم. زمان میبُرد تا بتوانیم شروع کنیم به بهدستآوردنِ درکی عمیقتر از موضوعات و لذتبردن از مباحث. [۱]
[۱] اگر درگیرِ تست نشویم چطور میتوانیم در کنکور موفق بشویم؟ بحثاش مفصّل است و من فقط طرحِ کلّیِ جواب را میگویم. (۱) قرار نیست همهی ما دانشگاه برویم؛ اگر قصدِ دانشگاهرفتن نداریم (مثلاً به این صورت که میخواهیم بعد از دبیرستان برویم و به کارِ فنّیِ مولّدی در کارگاه یا مزرعه یا مغازهای مشغول بشویم یا اصلاً در خانه کار کنیم)، آنگاه طبیعتاً لازم هم نخواهیم داشت که کنکور بدهیم. (۲) اگر بختِ این را داشته باشیم که رشتهی موردِ علاقهمان جزوِ رشتههای شدیداً پرطرفدار نباشد و خانوادهمان هم ما را در انتخابِ رشته آزاد بگذارد، در این صورت لازم نیست در کنکور رتبهی خیلی خوبی کسب کنیم. (۳) حتی اگر لازم باشد که رتبهمان در کنکور رتبهی خیلی خوبی بشود، برای بهدستآوردنِ چنان رتبهای لازم نیست از سه-چهار سال قبل از کنکور مشغولِ تستزدن بشویم—اگر گمان میکنیم که برای موفقیت در کنکور نیاز به ”مشاور“ و ”برنامهریزی“ و اینجور چیزها داریم، آنگاه احتمالاً از همین الآن تحتِ تأثیرِ تبلیغاتِ سخیفِ مؤسساتِ کنکوری هستیم.
بسيار عالي. از سالهاي دبيرستانم البته خيلي گذشته اما تهيه ميكنم و با علاقه ميخوانم (با ياد و خاطره انتشارات مبتكران و محمود نصيري…)
یکی از اولین افرادی که این کتاب رو باید بخره منم. عاشق ریاضیم با اینکه حدود پانزده سال از دوران دبیرستانم سپری شده و اون موقع متاسفانه با نمره پایین ریاضی رو پاس میکردم.
وقتی متن شما رو خوندم دلم خواست که کتاب رو بگیرم و بخونم.
کاش یه کتاب ریاضی برای بزرگسالان هم باشه. این ترس از عقب افتادن حتی بعد کنکور هم ما رو رها نمیکنه.
یاد پرویز شهریاری افتادم. همین مسیر را از سال 68 خورشیدی رفته ام. بطور خودبخودی در مسیری افتادم که ریاضیات خودویژه ای که نام هاي متفاوتی مانند ریاضیات زیباشناسانه، ریاضیات تجربه ای، ریاضیات مکاشفه ای، ریاضیات هنر حل مسئله و غیر آن دارد را بطور مجزا از روال کتب درسی و کنکور دانشگاهی درس می دادم. اوایل از نظریه مجموعه ها و منطق ریاضی و مدرن آغاز می کردم و جلسات اول در حدی سخت گیری می کردم که بی علاقه به این حوزه خودش برود دنبال علاقه دیگرش. بعد دانستم باید مفاهیم ریاضیات را در چارچوب طرح مسئله و بکار گرفتن روشهایی چون بازی با ریاضیات و عناصر فکری مخاطب ارائه کنم. حاصل خوب بود. چند تن از اساتید بنام دانشگاه های آمریکا و کانادا و اروپا شاگردان ویژه ام هستند که معمولا به آنها یک یادداشت ارائه می کردم. ادا نبود و ابراز افتخار بود و چندی قبل روزبه تبریزیان از دانشگاه فلوریدا تصویر نامه خودش را ارسال کرد. چهار کتاب منتشر ناشده نوشتم که معمولا زیراکس میشد و به شاگردانم می دادم. مقدمه منطق ریاضی/نظریه مجموعه های مقدماتی /نظریه های اعداد مقدماتی با رویکرد حل مسئله و توجه به شاخه های مختلف آن/جبر خطی و عناصر آن…. بیماری و فقر و… باز م داشته است. سالها ست در حال کار تحقیقی روی سه موضوع مورد علاقه ام هستم و هر چه بیشتر منابع را مطالعه می کنم بیشتر در میابم که بسیار نادانم و عمر را حرام کرده ام و سخت افسرده ام…
تبریک و خستهنباشید میگویم و همین امروز که مطلع از انتشارش شدم سفارشش دادم.
کنکور ریاضیات رو بر شاگردان من – و شاگردان هر کس دیگه – زهر مار کرده، ولی من سعی میکنم هنوز از این ایدهام دفاع کنم که ریاضیات به قدری زیبا و آرام و لذتبخش است که به «عرفان» میماند.
من هم ایدههای نوشتن کتابهایی ریاضی برای نجات دانشآموزان وطنم دارم.
ممنون از شما که انگیزهام را برایش تقویت کردید.