فرگه و راسل و دامت

کسی هست که پیشگفتارِ مایکل دامِت بر اولین کتاب‌اش درباره‌ی فرگه را خوانده باشد و دوستدارِ دامت نباشد؟ نمی‌‌دانم. از خواندنِ بخش‌هایی از آن پیشگفتار می‌فهمیم که دامت، که فعالیت‌هایش بر ضدِ نژادپرستی در بریتانیا چند سالی انتشارِ کتاب را عقب انداخته بوده،‌ می‌داند که فرگه—که کتاب درباره‌ی فلسفه‌ی زبانِ او است—دست‌کم در اواخرِ عمرْ نژادپرست و ضدیهود بوده است. 

چند روز پیش مطلبِ نسبتاً جدیدی  خواندم درباره‌ی مکاتباتِ دامت و راسل درباره‌ی فرگه. تاریخِ اولینِ‌ نامه‌هایی که نویسنده درباره‌شان گزارش می‌کند ۱۹۵۳ و آخرین‌شان ۱۹۶۳ است. در ۱۹۵۴، تقریباً بیست سال پیش از انتشارِ کتابِ دامت، دامت برای راسل از ضدیهودبودنِ فرگه و ملّی‌گراییِ افراطیِ فرگه می‌نویسد. (در کنارِ کارهای دیگر، در ۱۹۵۴ دامت رفته بوده است به شهرِ مونستر در آلمان، تا نوشته‌های منتشرنشده‌ای از فرگه را ببینید. کواین هم چند روزی با دامت بوده.)

در ۱۹۵۷ دامت به راسل خبر می‌دهد که قرار است مجموعه‌ای از مکاتباتِ فرگه منتشر بشود، و می‌پرسد که آیا راسل حاضر است نامه‌های خودش به فرگه را از آلمانی به انگلیسی ترجمه کند یا نه. راسل ابتدائاً قبول می‌کند، اما در ۱۹۶۳ که دامت نامه‌ها را برای او می‌فرستد، راسل پاسخ می‌دهد که نمی‌تواند، از جمله چون سخت درگیرِ فعالیت‌های مربوط به خلع‌سلاحِ اتمی است. دامت،‌ که خودش هم مخالفِ سرسختِ این سلاح‌‌ها بوده، اصرار می‌کند. می‌گوید که انتشارِ هر گزیده‌ای از کارهای فرگه مهمل است اگر که حاویِ نامه‌هایی از راسل نباشد، و 

از شما خواهش نمی‌کردم اگر این‌طور نبود که انگلیسی‌تان این‌قدر بلندآوازه است. من می‌توانستم، فی‌الواقع، به‌سادگی نسخه‌ی امانتدارانه‌ای از نامه‌ها عرضه کنم؛ اما گمان می‌‌کنم مهمل می‌بود منتشرکردنِ چیزی از شما به انگلیسی که آن ظرافتِ سبْکی‌ای را نمایش نمی‌داد که نوشته‌های دیگرِ‌شما دارا هستند و من نمی‌توانستم حاصل‌‌اش کنم.

در بینِ آن گروهِ کمی از فیلسوفانِ مهمِ قرنِ بیستم که من بعضی کارهایشان را خوانده‌ام، دامت یکی از بدنویس‌ترین‌ها است. حالا حتی دامتِ چهل‌ساله را هم دوست دارم.

[آن نامه‌‌ها نهایتاً در ۱۹۸۰ منتشر شدند، بدونِ اینکه ترجمه‌ای کارِ خودِ راسل باشد. نامه‌ی اولِ راسل و جوابِ فرگه را از قبل می‌شد در مجموعه‌ی گردآورده‌ی ژان ون‌هایِنورت دید. خواننده‌ی این وبلاگ نیاز به یادآوری ندارد که اولینِ این نامه‌ها را راسلِ جوان در ۱۹۰۲ نوشته بوده است در بیانِ آنچه از کمی بعد از آن به پارادوکسِ راسل مشهور بوده است. در این سالِ ۱۹۶۳، راسل بیش از نود سال داشته است.]

 

یک نظر برای "فرگه و راسل و دامت"

  1. لاک‌پشت: بدبخت شدن به چه می‌مانَد؟

    آشیل: به خواندنِ از جلد تا جلدْ  کتابِ اوائلِ دهه‌ی نودِ دامت  در مابعداطلبیعه را.

    لاک‌پشت: فصولِ ۸ و ۹ اش هم کافی‌ست. 

    آشیل: بدبختی، به رغمِ "حوزه‌ی فهم"، ته ندارد. 

    لاک‌پشت: آهان!

نظرتان را بنویسید