آقایی که پیش از من رسیده بود داشت پول میداد. کارش که تمام شد تلفناش زنگ زد. هنوز داشت صحبت میکرد که من حساب کردم و رفتم در صفِ گرفتنِ آش ایستادم. آقا کمتر از یک دقیقه بعد از من رسید و بینمان کسی نبود. جلوی من سه نفر بودند.
آقا ناآرام بود. کمابیش همسنِّ من بود [یا: همسنِّ من مینمود] و کتوشلوار پوشیده بود و از من فربهتر بود. کمی که گذشت، زد به شانهی من و تذکر داد که پیش از من آمده است. صدایش نازک بود. گفت که پیش از من پول داده است. گفتم ”درست میفرمایید، ولی من که به این صف رسیدم شما تشریف نداشتید“. گفت ”به هر حال، من باید بهجای شما اینجا باشم“. گفتم که حرفاش به نظرم معقول نیست. سؤالِ مقدّرِ مرا خودش جواب داد: ”نگران نیستم که آش تمام شود؛ ولی من دوست داشتم که من پشتِ این خانم باشم“. داشت به فردی که در صفْ جلوی من بود اشاره میکرد.
حرفِ حساباش جواباش این بود [یا: جواباش این میبود] که جایمان را عوض کنیم.
منظور از "حرف حساب اش جواب اش…." همون "جواب حرف حسابش" است؟
از نظرِ محتوا بله. و البته عبارت را دقیق نقل نکردهاید.