بزمِ رزم را در موزهی هنرهای معاصرِ تهران دیدم، و بسیار لذت بردم. در کنارِ چیزهای دیگر (و مخصوصاً روایتی از بخشهایی از تاریخِ ده سالِ اولِ بعد از ۱۳۵۷)، دیدم که جنابِ حسین علیزاده، که نینوایش دههها است دلهایمان را برده و پس نیاورده، چقدر متین و هوشمند و دلنشین است. حتی با علم به اینکه اینها تدوینشده است و شاید حتی فیالبداهه هم نبوده نباشد، باز در لحظاتی وقتی حرفزدنِ علیزاده را میشنیدم به یادِ حسی میافتادم که وقتِ شنیدنِ چامسکی دارم.
بسیار بسیار موافق
حسین علیزاده خیلی خوب و درخشان و دلنشین بود در فیلم با هر ملاحظه ای. خیلی باهوش و نازنین.
و نظرت در مورد بیژن کامکاردر فیلم چی بود؟
حالا سوال جانبی، واقعا دل تو رو برده و پس نیاورده؟ خود نینوا؟ دقیقا یعنی چیش؟
نمیدانم! و ندانستنام هم عجیب نیست: شاید نوعاً نشود در موردِ اثرِ هنری گفت که چه چیزش مسحورمان میکند—یا دستکم منِ بیسواد نمیتوانم چیزی فراتر از این بگویم: زیباییی اثر مسحورم کرده است و رها نکرده (بعد از صدها بار شنیدن).
در ضمن و جسارتاً: نامِ اثر را گویا آفرینندهاش نینوا مینویسد، شاید برای اینکه بر ترکیبِ نوای نی تأکید کند و/یا با اسمِ آن جایی اشتباه نشود که یونس قرار بود برای وعظ برود.
ممکن است به این سوال هم پاسخ دهید؟ :
عکسی از آقای میرسلیم در شبکه های اجتماعی پخش شده که در مراسم تحلیف خمیازه ای عمیق کشیده اند،این عکس از فیلم برداشته شده است.بنظر شما پخش این عکس که موجب تمسخر ایشان می شود نادرست است؟
ممکن است بگویید خمیازه امری دفعی است و شاید ناآگاهانه،پس پخش عکسِ آن خطاست.
اما فرض کنیم ناآگاهانه نباشد و آقای میرسلیم چند لحظه پیش از خمیازه کشیدن به اینکه شاید عکس او برداشته شود نیز فکر هم کرده باشد،اما قدرتِ عادتِ خمیازه ی عمیق در میان جمع اجازه جلوگیری را از او ندهد.
یا مثلا میتوان فرض کرد مربی ای در کنار زمین مسابقه فوتبال در دماغ خود دست میکند و خبرنگاری عکس او را بر میدارد.آیا کار خبرنگار نادرست است؟
خیر: به نظرِ من پخشِ آن عکس، و نیز پخشِ آن عکسِ فرضیِ مربیِ فوتبال، نادرست نیست.
گمان میکنم جوابِ منفیِ من به سؤالِ شما را میشود از فقرهی (۵) در مطلبی در همین وبلاگ (که احتمالاً یادداشتِ شما به آن مطلب مربوط میشود) نتیجه گرفت. کسانی که در مراسمِ تحلیف شرکت میکنند قاعدتاً متذکر هستند که در مکانی شخصی و خصوصی نیستند و قاعدتاً میدانند که دوربینهای فیلمبرداری و عکسبرداریِ متعددی در آنجا هست. نیز در موردِ مربیِ فوتبال.
شنیدن صحبتکردن علیزاده همان حسی را دارد که شنیدن صحبتکردن چامسکی… چه تمثیل خوبی!