کسانی کشته شدهاند، کسانی مجروح، بسیاری وحشتزده (و چه ترجمهی مناسبی است این واژهی وحشتافکنی)، همه نگران. در کنارِ غم و اندیشهی اینها، چه خوب است که میبینیم گفتارِ پختهی مسؤولانِ سیاسی و امنیتی را. کسانی را که مستقیماً و بهشدت از ماجرا آسیب دیدهاند فراموش نکنیم، اما میشود به خودمان ببالیم بابتِ سبکِ ایرانی: در لندنِ سی سال پیش اگر رخ داده بود، تا سالها برایمان حکایت میگفتند که بیرون تیراندازی و انفجار بود اما فرآیندِ قانونگذاری تعطیل نشد؛ در دیسی اگر بود، دنیا تحسین میکرد که کهنهسربازی که حالا نمایندهی پارلمان است سلاحِ محافظِ کشتهشده را برداشته و با تروریستها درگیر شده. دیدهام که بعضاً مخالفانِ سرسختِ جمهوری اسلامی ایران هم این جنبهها را، و کیفیتِ کارِ نیروهای امنیتی را، تحسین کردهاند. الفضل ما شهدت به الأعداء.
داعس، یا کسانی با مرامی داعسی، به ما حمله کردهاند. کارآمدیِ سربازانمان در درون و بیرونِ کشور اگر نبود، حملهها هم زودتر واردِ ایران شده بود و هم مهلکتر میبود.
—
سَرنامِ ’داعش‘، چنان که معروف است، ساخته شده است از حروفِ ابتدای واژههایی که این گروه خود را با ترکیبِ آن واژهها معرفی میکند (یا میکرد): الدولة الأسلامیة فی العراق و الشام. و خواندهایم که واژهی ’داعش‘ را خودِ این گروه توهینآمیز مییابند و بهکاربردناش را مجازات میکنند. به لحاظِ تاریخی، شام (یا شامات) گویا محدودهای بوده است وسیعتر از سوریهی امروزی، و شاید این دلیلی باشد بر اینکه در انگلیسی در اینجا شاید ’Levant‘ ترجمهی دقیقتری باشد نسبت به ’Syria‘، و لذا شاید ’ISIL‘، که از اوباما میشنیدیم، از جهاتی دقیقتر باشد از ’ISIS‘ که از ترامپ شنیدهایم: در حالی که سرنامِ انگلیسیِ اول اشاره دارد به عراق و شام، دومی اشاره دارد به عراق و سوریه. (بحث نسبتاً داغ است.)
من در تحقیرِ حتی ناممحورِ کسانی که نظاممندانه ترور میکنند مشکلی نمیبینم. به گوشِ من اینطور است که داعس میزانِ تحقیرکنندگیاش بیشتر از داعش است (که خودش هم تحقیرآمیز است). داعس مثلِ داعش است که دندانهایش را کشیده باشند. امیدوارم بهزودی جانی برای این جانیان نمانَد.
اخیرا تیموتی اسنایدر استاد تاریخ دانشگاه ییل کتاب کوچکی منتشر کرده به نام "در باب جباریت". کتاب بیست مورد از زمینه های شکل گیری حکومت های جبار را بر می شمرد. از جمله به حوادث تروریستی اشاره می کند که توجیهی برای سرکوب فراهم می کند.
https://www.theguardian.com/books/2017/mar/08/on-tyranny-timothy-snyder-review-trump-twenty-lessons-democracy
گر چه امروز می دانیم که ترور سرگئی کیروف، آتش زدن رایشستاگ، و یا سوء قصد به جانب طارق عزیز توطئه دولتی نبودند، و هیچ کدام از این اقدامات در مقیاس تاریخ خونبار قرن بیستم به تنهایی اهمیتی نداشتند، اما این حوادث بهانه ای به دست استالین و هیتلر و صدام دادند و نقطه عطفی شدند در تشدید سرکوب و بستن فضای سیاسی. در امریکا هم عده ای، از جمله همین آقای اسنایدر، از احتمال بروز یک حمله تروریستی جدید نگرانند چون چنین حادثه ای فقط به ترامپیان کمک می کند. در میهن بلازده ما هم می شود حدس زد چه کسانی به فکر ماهی گرفتن از این آب گل آلود خواهند افتاد بی آن که کسی بتواند به آنها بگوید خودشان در گل آلود کرده آب نقش داشته اند. که من نمی شنوم بوی خوش از این اوضاع….