تا پایانِ مهلتِ تبلیغات—هشتِ صبحِ پنجشنبه—وقتِ زیادی نمانده است. تهرانِ این روزها را خیلی دوست دارم. پریروز در یک میدانِ بزرگِ شمالِ شهر دخترِ جوانی را دیدم که با آقای سالمندی در پیادهرو صحبت میکرد، متین و معقول. ”همه چیز را که نمیشود یکدفعه عوض کرد“ (دخترِ جوان میگفت، و دستبندِ بنفش داشت). وسطِ خیابان، روی جدول، چند پسرِ جوان پوسترهای آقای روحانی را به رانندگانِ ماشینها میدادند. صد متر آنطرفتر، حامیانِ آقای رئیسی، که مردِ جوانِ معممی هم در بینشان بود، با رهگذران صحبت میکردند، مؤدب و خوشرو. خوشحالام که، بر خلافِ روزهای پیش از انتخاباتِ هشت سال پیش، از شعار (با یا بی مشتِ گرهکرده) خبری نبود. این وضعیت البته که مطلوبِ پهلوی و رجوی و نتانیاهو نیست.
در جامعهی دموکراتیک، فردای اعلامِ نتیجه (ی نهایی) یک گروه شادی میکنند، اما فردی که برنده اعلام شده است مخالفان را ”خس و خاشاک“ نمیخوانَد؛ گروه یا گروههای دیگر مغموماند، اما زیرِ میزِ بازی نمیزنند. لابد، با لحاظکردنِ همهی جوانب، معتقدم که کسی که به او رأی میدهم انتخابِ بهتری است (وگرنه به او رأی نمیدادم!)؛ اما نه کاندیداهای دیگر اهریمناند و نه طرفدارانشان جمیعاً جاهل و بیذوق.
امروز دوستی صحبت از این میکرد که در جایی از شهر که چندان مرفهنشین نیست دندانپزشکانِ حامیِ آقای رئیسی رهگذران را بهرایگان معاینه میکردهاند. نمیدانم چگونه است که برخی از ما این را بد میانگاریم، اما اشکالی نمیبینیم وقتی خانمِ میانسالی گزارش میدهد که با دلبریْ آقای اهلِ تحریمی را مجاب کرده است که رأی بدهد. کسانی هستند که دسترسی به دندانپزشک برایشان ساده نیست و از آن امکان استفاده میکنند، گرچه در فضای بازِ فلان میدانِ مرکزِ شهر استانداردهای بهداشتی-پزشکی روشن باشد که خیلی بالا نیست و شاید تضمینی هم نباشد که موضوع از معاینهای سرسری فراتر برود؛ کسانی هم هستند که الخ. گروهی را کارگردانِ این فیلم و فلان خوانندهی رپ جذب میکند، گروهی را کارگردانِ آن فیلم و بهمان خوانندهی پاپ؛ چه جای تمسخر و تحقیر است؟ تبلیغهایی که گفتم، به نظرِ من هیچکدام به طرزِ ویژهای بدتر از دیگری نیست—آنچه به نظرم مجاز نیست هر چیزی است که محتمل بدانیم زندگی بعد از انتخابات را برای گروهی از شهروندان، یا برای همه، سختتر از چیزی کند که اقتضای دموکراتیکِ هر انتخاباتی است. تقریبی از رفتارِ ستودنیِ امروز رقیب، فردا رفیق را در دموکراسیهای نهادینهشده میبینیم؛ مقدماتاش را تدارک ببینیم.
«… بهمان خوانندهی پاپ؛ چه جای تمسخر و تحقیر است؟ تبلیغهایی که گفتم، به نظرِ من هیچکدام به طرزِ ویژهای بدتر از دیگری نیست.»
دیدار با آن خوانندهی رپ مصداق دورویی (hypocricy) است، وقتی نه تنها به آهنگهایش گوش نداده است بلکه اگر گوش بدهد احتمالا او را شایسته صدور حکم زندان/شلاق بداند (طنز ماجرا اینکه دستگاه قضای ایشان آن خواننده را همین ماههای اخیر به جرایم دیگری زندانی کرده بود.)
از آن سو اگر به پیشینه آن خواننده پیش از زندانی شدن بنگرید میبینید در دنیایی متفاوت با این کاندیدا زندگی میکند (به عنوان نمونه جرایمی که به دلیلش زندانی شد.) این شایسته «تمسخر و تحقیر» و حتی تاسف برای «اصول»گرایان است.
اطلاع و اطمینانام در موردِ آنچه (احتمالاً) دربارهی آقای رئیسی گفتهاید کمتر از شما است. چیزی که میدانم این است که این رفتارهای کاندیداها چیزِ غریبی نیست—دیدارِ یکی از کاندیداهای ۸۸ با یکی از خوانندگان را بهیاد آورید. من در این نوع تبلیغها اشکالِ اخلاقیای نمیبینم (گرچه تعجب خواهم کرد اگر معلوم شود دیدارِ آقایان رئیسی و تتلو تأثیرِ مثبتی در تعدادِ طرفدارانِ آقای رئیسی داشته است).
با کنارگذاشتنِ این دو ملاحظه، همچنان نمیفهمم که تمسخر و تحقیر چرا در اینجا مجاز است (گرچه تأسف را میفهمم).
دقیقا این حرکت به خاطر «اشکال اخلاقی» شایستهیتحقیر و تمسخر است.
اجازه بدهید یک صورتبندی از مساله داشته باشم، دو حالت وجود دارد ۱) آقای رییسی موافق حکم «تشویق جوانان به فساد و فحشا»ی ایشان است. ۲) مخالف این حکم است. در حالت ۱ دیدار دوستانه ایشان مصداق دورویی و غیراخلاقی است. در حالت ۲ ایشان به ویژه با سمت بالای خود در دستگاه قضا به سهم خود باید اقدام به اعاده حیثیت از ایشان به خاطر اجرای حکم ناعادلانه میکردند که نکردند.
حتی اگر بپذیریم که کاری اشکالِ اخلاقی دارد، روشن نیست که این داوریِ ما چگونه جوازِ تحقیر و تمسخر میشود.
اما صورتبندیِ شما از مسأله (و استدلالتان در موردش) به نظرِ من قوی و دقیق نیست. شاید روشنترین اشکالاش این باشد که امر دائر نیست بینِ دو شقّی که برشمردهاید—ممکن است اینطور باشد که (۳) ایشان در موردِ آن حکم نظری ندارد (مثلاً چون در مسأله داخل نشده بوده است). حتی در موردِ (۱) و (۲) هم به نظرم نتیجهگیریتان معتبر نیست—مثلاً اینکه در حالتِ (۲)، ممکن است ایشان قائل به استقلالِ قضات باشند (دستکم باید ملتزم به استقلالِ قضات باشند).
برادر، hypocrisy با S. و اصلن چه لزومی داشت انگلیسیشو بنویسی؟
"…در جامعهی دموکراتیک، فردای اعلامِ نتیجه (ی نهایی) یک گروه شادی میکنند، اما فردی که برنده اعلام شده است مخالفان را ”خس و خاشاک“ نمیخوانَد؛…"
به نظر می رسد این جمله می تواند دقیق تر هم باشد. با رجوع به فیلم و بازخوانی کلمه به کلمه ی سخنرانی شاید برداشت های متعددی از آن در ذهن متبادر شود اما بکارگیری اصول تفسیر متن، و اظهارنظرهای بعدی برداشت شما با احتمال کمتری می تواند منظور اصلی گوینده باشد. ضمن اینکه این مطلب نافی این امر نیست که نگفتن این جمله در آن شرایط بهتر از گفتنش بوده و این امر هم نیز نافی این امر نیست که شنوندگان یا خوانندگان موظفند در هر شرایطی دنبال یافتن و واکنش نشان دادن به منظور اصلی گوینده باشند.
__________________________________________________
http://www.dolatebahar.com/print-137955.html
«ملت ایران یک ملت متحد است؛ امروز خبرنگاری سوال کرد گفت: بعضیها گوشه و کنار بعضی از کارها را انجام میدهند اغتشاش است، شورش است، اعتراض است و واژههای تندی را به کار برد. من یک مثال زدم و نتیجهگیری کردم. برای شما عرض میکنم. گفتم شما اشتباه میکنید. ملت ایران یکپارچه است در یک مسابقه فوتبال ۵۰ هزار، ۷۰ هزار تماشاچی میروند آن کسی که تیمش باخته وقتی بیرون می آید عصبانی است و به هر دری میزند، در ایران در انتخابات ۴۰ میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیینکننده اصلی بودند(۴۰میلیون شامل طرفداران و هواداران همه نامزدها اعم از پیروز و غیر آن می شود) حالا ۴ تا خس و خاشاک این گوشهها یک کاری میکنند.(اشاره به سوال خبرنگار درباره اغتشاش و شورش) بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت…»
سخنان رئیس جمهور به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)
“وی هر انتخابات را شروع یک دوران جدید بر ای شکوفایی، جهش و پرش به قلههای بالاتر و نیز همدلی توصیف کرد و گفت: ملت ایران یک ملت متحد است امروز خبرنگاری از من در مورد برخی اغتشاشات پرسید که به وی گفتم شما اشتباه میکنید ملت ایران یکپارچه است. در یک مسابقه فوتبال کسی که تیمش باخته است عصبانی است و ممکن است به هر دری بزند؛ در ایران انتخابات با حضور ۴۰ میلیون نفر که بازیگر اصلی و تعیین کننده بودهاند برگزار شد و لذا چهار تا خار و خاشاک نمیتوانند کاری کنند و این رودخانه زلال ملت ایران جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت.
احمدی نژاد ملت ایران و ۴۰ میلیون شرکت کننده در انتخابات را عزیز دانست که دولت خادم آنها و در خدمت همه آنهاست و امروز رقابتها به سر رسیده و دوران دوستیها شروع شده است.”
_______________________________________________
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=52290
احمدینژاد "خس و خاشاک" را تکذیب کرد
کد خبر:۵۲۲۹۰
تاریخ انتشار:۲۸ خرداد ۱۳۸۸ – ۲۲:۵۹18 June 2009
در مصاحبه ای که تمامی بخش های خبری امروز آن را به صورت ویژه پوشش دادند، محمود احمدی نژاد رسما اعلام کرد که در تجمع میدان ولیعصر هواداران دیگر کاندیداها را خس و خاشاک ننامیده است.
در همین زمینه نیز خبرگزاری دولت اعلام کرد که اظهارات احمدی نژاد را تحریف کرده اند.
ایرنا گزارش داد: بررسي متن اظهارات رييس جمهوري حاکي از آن است که احمدي نژاد در سخنانش ضمن تبريک اين پيروزي به ملت ايران، حساب اغتشاشگران را از هواداران نامزدها جدا کرد و آشوبگران روزهاي اخير را " خس و خاشاک " ناميد.
با اين وجود رسانههاي رقيب با دستمايه قرار دادن سخنان تحريف شده رييس جمهوري، پروژه تخريب احمدي نژاد را در سرلوحه کار خويش قرار دادند.
_______________________________________________