زیاد دیدهایم که، هر چهار سال یک بار، دربارهی نحوهی ثبتنام برای نامزدیِ انتخاباتِ ریاستجمهوری انتقادهایی مطرح میشود. گاهی صحبت از این است که روالِ فعلی متضمنِ بیاحترامی به جمهوری است، گاهی صحبت از این است که زیادبودنِ تعدادِ ثبتنامکنندگان (مثلاً ۱۶۳۶ نفر) این امکان را به مخالفانِ اصلِ نظام میدهد که سودی ببرند از تأکید بر اینکه شورای نگهبان صلاحیتِ فقط درصدِ کوچکی از ثبتنامکنندگان را تأیید/احراز میکند. گاهی هم صحبت از این است که زیادبودنِ تعدادِ داوطلبانْ کارِ زیادی برای شورای نگهبان ایجاد میکند.
من البته شخصاً ترجیح میدهم که، با این فرض که صلاحیتها قرار است تأیید یا احراز بشود، معیارهای عینیای در متنِ قانون بیاید؛ اما حقیقت این است که، با این فرض که اصولاً قرار است صلاحیتها تأیید یا احراز بشود، اشکالِ خیلی بزرگی در رویّهی فعلی نمیبینم. حتی با پذیرشِ اینکه حرفِ مخالفان فینفسه مهم است، در این سالها کمتر دیدهام که مخالفانِ جمهوری اسلامی استفادهای کرده باشند از اینکه چندصد نفر شهروندِ به لحاظِ سیاسی ناشناخته امکانِ نامزدشدن را پیدا نکردهاند، و گمان هم نمیکنم بررسیِ وضعیتِ این چندصد نفر وقتِ خیلی زیاد از شورای نگهبان بگیرد. (به فرض هم که کارِ وقتگیری باشد، احتمالاً برای وزارتِ کشور یا شورای نگهبان سخت نیست که از هر داوطلب مبلغی بگیرد و برای بررسیِ سریعِ حداقلها هزینه کند.) و وهنِ جمهوریت؟ گمان نمیکنم. تصور میکنم صرفِ اینکه شهروندانِ عادی بتوانند بروند و در وزارتِ کشور ثبتنام کنند علیالاصول میتواند نمادی از وجودِ بعضی مقدماتِ دموکراسی باشد.
در این دورههای حضورِ شبکههای اجتماعی، نوعِ دیگری هم از اعتراض به روالِ فعلی را میشود دید: اینکه شهروندانِ شناختهنشدهی مهربان و خوشطینت و احتمالاً سادهدلی میروند و ثبتنام میکنند و رسانههایی با آنان مصاحبه میکنند و—شاید همخوان با نیّتِ مصاحبهکننده—باعث میشوند برخی از مردم به آن شهروندان بخندند.
من با این اعتراض همدل نیستم. با کنارگذاشتنِ اینکه بعضی افرادِ شناختهشدهی تأییدصلاحیتشده هم گاه مایهی خنده میتوانند باشند، دو نکته برجا میمانَد. یکی اینکه در همین مصاحبهها هم عبرتها هست، از جمله اینکه یاد میگیریم که بسیاری اوقات در توّهم هستیم وقتی که گمان میکنیم تریبونی اگر داشته باشیم همه را فیالفور پیرو و شیفتهی خودمان میکنیم. دیگر اینکه گمان نمیکنم کسانی که داوطلب میشوند و برای ثبتنام به وزارتِ کشور میروند تحتِ هیچ اجبارِ بیرونیِ مقاومتناپذیری این کار را کرده باشند—میلی یا هدفی داشتهاند، و این عمل را انتخاب کردهاند. گفتوگویشان با تلویزیونِ حکومتی یا رسانههای دیگر هم گمان نمیکنم اجباری بوده باشد، و حتی شواهدی شاید باشد که خودِ ثبتنامکنندگانْ متقاضی مصاحبه بودهاند. برخی از آنان را سادهدل یا روانپریش میدانیم؟ خیلی کم نیستند افرادِ آشفتهی پریشانفکری که در توئیتر و فیسبوک مینویسند و خودشان را محلِ تمسخرِ دیگران میکنند؛ این گمان نمیکنم به خودیِ خود جوازِ ممنوعکردنِ صحبتِ کسی برای مخاطبِ عام باشد. کسی که خودش را در معرضِ دیدِ عموم قرار میدهد به نظرم چندان نامنصفانه نیست اگر جامعه به او بخندد—غیر از اینکه شاید این فایده را هم داشته باشد که، شخص اگر واقعاً نیاز به مراقبت و بستریشدن داشته باشد، این موضوع زودتر و با قوّتِ بیشتری آشکار شود. وانگهی، به فرض که با این استدلالِ اخیرِ این وبلاگنویس موافق نباشید، راهِ معقولترِ حفاظت از پریشانانْ منعِ رسانهها از مسخرهکردن است نه منعِ افراد از داوطلبشدن.
سلام
دفاع از روالِ فعلی تنها در صورتِ عدمِ وجودِ احزابِ مستقل شکل میگیرد؟
سلام. ارتباطشان را متوجه نشدم. البته گمان میکنم که در حضورِ احزابِ جدی و ریشهدار، تعدادِ داوطلبانِ بهلحاظِسیاسیناشناخته کم میشود؛ اما دفاعِ من مستقل از حضور یا نبودِ احزاب است–احزابِ مستقل و ریشهدار هم اگر باشند من اشکالِ جدیای در این نمیبینم که هر کسی بتواند ثبتنام کند.
ممنون. به نظرم این دفاع میتواند کمک کننده به این تلقی باشد که ورود به حوزه سیاست (در سطح ثبت نام یا حتی سطوح فراتر از ثبت نام) تخصصِ چندانی نمیخواهد. همچنین به ارتباطی فکر می کنم که رسانه های وطنی مشارکت و اظهارنظرهایِ عده ای از مردم کوچه و بازار را هنگامِ تبلیغِ سیاسیِ موضوعی خاص، به صورتِ گسترده پوشش میدهد بدون اینکه آنها را واقعاً مشارکت دهد. منظورم نوعی سوء استفاده در چنین مشارکتهایی است. من این را از مقدماتِ دموکراسی نمیبینم.
دو نکته در پاسخِ شما هست. یکی اینکه آیا ورود به صحنهی سیاست (در سطوحِ مختلف) تخصصِ چندانی میخواهد یا نه. تصورِ من این است که جوابْ منفی است: در نظامی دموکراتیک همه میتوانند در هر سطحی شرکت کنند (این، به نظرِ من، لازمهی دموکراسی است)؛ حالا اینکه اقبالِ عمومی به کسی که خود را در معرضِ رأی قرار میدهد چگونه است مسألهی دیگری است.
دوم اینکه من از یک روالِ خاص دفاع کردهام: اینکه هر کسی بتواند برود و در وزارتِ کشور ثبتنام کند—گفتهام که این میتواند نمادی باشد از وجودِ بعضی مقدماتِ دموکراسی. شما در موردِ یک روالِ دیگر (نحوهی پرداختنِ رسانههای به موضوع) میگویید که در معرضِ سوءاستفاده میتواند باشد. محلِ اختلاف را متوجه نمیشوم.
بله، حقِ شرکت سیاسی در هر سطحی لازمه دموکراسی است. اما به نظرم چگونگیِ این مشارکت محلِ سوال جدی است. شاید توافق داشته باشیم که در یک جامعه دموکراتیک زندگی نمی کنیم و به گمانم اگر قرار است دفاعی درباره روالِ جاریِ ثبت نام صورت بگیرد باید به سوء استفاده های عیانی که صورت میگیرد نیز توجه داشت. بینِ این ثبت نام و آن سوء استفاده ها ارتباطاتی وجود دارد.