به واسطهی آنچه در بخشِ دین و اندیشهی خبرگزاریِ محترمِ مهر منتشر میشود، اینجانب ارادتِ خاصی به این خبرگزاری دارم، ارادتی که هر از چندی خاصتر هم میشود. تا دیگران را هم در این ارادتِ خاص شریک کنم، میخواهم بهاختصار بپردازم به گزارشی با عنوانِ "علم نمیتواند به پرسش از هستی پاسخ دهد/پرسشم هایدگری است" که خبرگزاری مهر اخیراً منتشر کرده است.
در ابتدای این جلسه که مدیریت آن را علی اوجبی، نویسنده و مترجم آثار فلسفی به عهده داشت، گفت: به عمده آثار استاد دینانی انتقادات و ایراداتی وارد شده است، از جمله اینکه میگویند کتابهای ایشان ساختارمند نیست و کمتر مورد ارجاع قرار گرفته است. بنده فکر میکنم که این نقد به آثار استاد وارد نیست، به خاطر اینکه از کسانی که نبوغ دارند، نمیتوان دغدغه و توقع ذهن ساختارمند داشت. این گونه افراد عمدتا ساختارشکن هستند.
ایرادِ اصلیای که در نظر دارم این نیست که جملهی اولْ اشکالِ نحوی دارد (قاعدتاً منظورشان چیزی شبیه به این بوده است: "در ابتدای این جلسه علی اوجبی… که مدیریتِ جلسه را به عهده داشت، گفت…"). ایرادِ اصلی این است که معلوم نیست که آقای اوجبی دقیقاً چه میگویند. ابتدائاً میگویند که ایرادِ ساختارمندنبودن وارد نیست؛ اما بعداً بهنظر میآید که دارند میگویند که، خب، با نویسندهی نابغهای مواجه هستیم و نمیشود توقعِ ذهنِ ساختارمند داشت. تصور میکنم که اگر قرار بود متن را آقای اوجبی ویرایش کنند اینطور مینوشتند که برخی ایراد گرفتهاند که نوشتههای استاد ساختارمند نیست، و من (علی اوجبی) عرض میکنم که بله، ساختارمند نیست و علّتاش این است که استاد نبوغ دارند و از ایشان نمیشود توقعِ ساختارمندی داشت [و عیبی هم ندارد].
اوجبی در پایان گفت: اگر قرار باشد دوران زندگی حرفهای ابراهیمی دینانی را به سه دوره دینانی متقدم، میانی و متأخر تقسیم کنیم، متوجه میشویم که کتابهای ایشان در دوران متأخر در سالهای اخیر بسیار متفاوت شده و به اوج پختگی رسیده است. در این سالها دغدغه ایشان بیشتر در حوزه زبان، اندیشه، پرسش و مسائلی از این قبیل است.
عرضِ خاصی ندارم، غیر از اینکه خوب متوجه نشدم کارکردِ این تقسیمبندی (که یک دورهی دینانیِ میانی هم دارد) چیست، و اینکه تحسین کنم کسی را که دغدغهاش بیشتر در حوزهی "زبان، اندیشه، پرسش و مسائلی از این قبیل" است.
پس از اوجبی ابراهیمی دینانی مؤلف اثر و چهره ماندگار فلسفه سخنرانی کرد. […] دینانی افزود: در خصوص توضیحاتی که آقای اوجبی دادند باید بگویم که کسانی که به ارجاع ندادن مطالب من ایراد دارند باید بدانند که تعداد کم ارجاعات من به این خاطر است که عمدتا اطلاعات برای خودم است و از جایی یا کسی نگرفتهام و گرنه در هر شرایطی که از جایی و یا منبعی استفاده کردم، حتما ارجاع دادهاند.
متنی که خبرگزاری محترمِ مهر منتشر کرده است مغشوش است. آنطور که در گزارش آمده، مؤلف گفتهاند که ایرادکنندگان باید بدانند که "عمدتا اطلاعات برای خودم است". این ربطِ خیلی وثیقی به ایرادی که در گزارش به نقل از آقای اوجبی آمده بود ندارد: در اولین بخشی که از آقای اوجبی نقل کردم، ایرادی که مطرح کرده بودند این بود که آثارِ مؤلف "کمتر مورد ارجاع قرار گرفته است"، که اینطور میفهمم (جورِ دیگری هم میشود فهمید؟) که دارند میگویند که دیگران به آثارِ مؤلفْ زیاد ارجاع نمیدهند؛ اما ظاهراً از حرفِ مؤلف اینطور برمیآید که در توضیحِ این است که چرا خودِ مؤلف زیاد ارجاع نمیدهد (که جواب هم ظاهراً این است که عمدتاً "اطلاعات برای خودم است"). من بینِ پاسخ و ایرادْ ربطی نمیبینم، و حدس میزنم که اشکال از تنظیمِ متنِ گزارش باشد. البته شاید لازم باشد اضافه کنم که اینها با این فرض است که کلمهی آخرِ متنی که نقل کردهام اصلاً "دادهام" بوده و نه "دادهاند"، چرا که به صورتِ فعلی ("… ارجاع دادهاند") جمله را نمیفهمم [مگر آنکه منظورِ مؤلف این باشد که کتاب را کسانی بر پایهی گفتههای ایشان تدوین کردهاند، و در هر شرایطی که مؤلف از منبعی استفاده کرده، آن کسان حتماً ارجاع دادهاند.]
دو جملهی آخرِ گزارش:
همچنین دینانی در پاسخ به سئوال یکی از حاضران در رابطه با عابد الجابری که از فیلسوفان عرب طرفداری بیجا کرده است، گفت: بنده با عابد الجابری در مراکش دیدار داشتم. ایشان عرب نیست، ولی تعصب عربی دارد. وی حتی فلسفه اسلامی هم فلسفه ایرانی مینامد در حالی که ما اصلا فیلسوف عرب نداریم و عابد الجابری فقط تعصب عربی دارد ولی فرد پُر و با اطلاعاتی نیست.
راستاش من درست متوجه نمیشوم. به گزارشِ خبرگزاریِ محترمِ مهر، مؤلف گفته است که الجابری "حتی فلسفه اسلامی هم فلسفه ایرانی مینامد". آیا گزارشنویس میخواسته بگوید که مؤلف گفته است که الجابری حتی فلسفهی اسلامی را هم فلسفهی ایرانی مینامد؟ و آیا این شاهدی است بر اینکه الجابری تعصبِ عربی دارد؟ حدس میزنم که در این متن باید "ایرانی" با "عربی" جایگزین شود. (و البته که گفتنِ اینکه "ما اصلا فیلسوف عرب نداریم" لابد حاکی از هیچ نوع تعصبی نیست، الّا شاید تعصب در موردِ حقیقت.)
خبرگزاریِ محترمِ مهر، که به لحاظِ صدقِ محتوا و انتخابِ موضوعاتْ مطالباش بسیار عالی است، شاید خوب باشد که در ویرایشِ مطالباش هم بیشتر دقت کند تا، در نظرِ ناآگاهان، چنین ننماید که مؤلفانِ موردِ علاقهاش حرفهای بیربط میزنند.
من حدود ده سال پیش نزدیک به یک سال و هشت سالِ پیش هم حدود یک ترم، هفتهای یکبار سرِ کلاسِ آقای دینانی حاضر شدهام. از رویِ تجربهام میگویم که انتظارِ بیجایی است از استاد که منسجم حرف بزنند. دلیلاش را نمیدانم.
من شخصا هیچ فیلسوف کلامی ندیدهام که منسجم حرف بزند. به نظرم پراکندهگویی جزیی از سنت فلسفهی کلامی ما شده است.
شاید توصیهای بهتر این میبود که خبرگزاری مهر ویراستاری فاقد نبوغ استخدام کند تا دستکم خروجی خبرگزاری ساختارمند باشد.
ارادت به خبرگزاری محترم مهر باعث شده نویسنده چشم بر یکی دیگر از اشتباهات ببندد:
«به خاطر اینکه از کسانی که نبوغ دارند، نمیتوان دغدغه و توقع ذهن ساختارمند داشت.»
این جمله را چطور باید خواند؟ از کسی که نبوغ دارد نمیتوان توفع ذهن ساختارمند داشت را میشود فهمید (حتی اگر با محتوایش موافق نباشیم.) اما نمیفهمم اینکه از کسانی که نبوغ دارند نمیتوان دغدغهی ذهن ساختارمند داشت یعنی چه.