این وضعیتها بسیار آشنا است و شاید نیازی نباشد نمونهای به دست داد.
یک. نخستوزیر دارد واردِ ساختمانی میشود. کسی از لایههای محافظان رد میشود و جلو میآید و تخممرغِ گندیدهای به او میزند. نخستوزیر حتی روی برنمیگردانَد. حتی سرعتِ گامبرداشتناش را تغییر نمیدهد.
دو. یکی از تماشاچیان در ورزشگاه چیزی به یک بازیکنِ فوتبال میگوید. بازیکن از نردهها بالا میرود و به او حمله میکند و با مشت و لگد جواب میدهد.
حالا شاید اینطور باشد که نخستوزیر مطمئن است که محافظاناش به سراغِ تخممرغانداز خواهند رفت، و شاید میترسد که در آنجا ماندن برایش خطرِ جانی داشته باشد، و شاید، در نهایتِ ریاکاری، میخواهد که در نظرِ رأیدهندگانِ انتخاباتِ بعدی موقر و ریشهدار به نظر بیاید. و شاید فرقِ فارقی باشد بینِ توهینِ لفظی و پرتابِ تخممرغِ گندیده. به هر حال، اینطور به نظرم میرسد که رفتارِ نخستوزیر پخته و وزین است و رفتارِ ورزشکار بدوی و غیرفرهیخته است.
[ادامه دارد.]
سلام.
مدت ها ست که به این مطلب می اندیشم که چرا بعضی کلمات انسان را منقلب می کند و احتمال می دهم این عمل رابطه مستقیمی با نظریه تکامل دارد.احتمالا با نعره کشیدن و صدا در آوردن حیوانات ، که روشی برای اعتراض ، ترساندن و یا جلب توجه جنس مخالف بوده در ارتباطی تنگاتنگ باشد. شاید بتوان واکنش به این عمل (توهین کردن لفظی ) را واکنشی غریزی و یا روانشناختی از نظر من دانست و واکنشی عقلی . مثلا سگی به من پارس می کند و من منقلب شوم
…
سلام
من پیشینه متنی که شما نوشته اید را نمی دانم برای همین نمی توانم منصفانه قضاوت کنم. اما فکر می کنم نمی شود یک قانون کلی برای همه صادر کرد. گاهی بی اعتنایی به توهین تاییدی بر رفتار توهین کننده باشد و تشویقی بر تکرار آن توسط او و یا دیگران. اینطور فکر نمی کنید؟
یکی از دلایل علاقۀ من به مهاجرانی، همین تخممرغ است:
https://www.youtube.com/watch?v=QeM6buL0CgM