این را مقایسه کنید با اینکه خبرگزاریِ اسوشیتدپرس چند ماه پیش همکاریاش را با عکاسِ مشهوری (که برندهی پولیتزر هم بوده) قطع کرده چون معلوم شده که عکاس در عکس دستکاری کرده بوده—و حالا دستکاری چه بوده؟ در گوشهی پایینِ تصویر دوربینی روی زمین افتاده بوده، که در عکسی که عکاس به اسوشیتدپرس داده حذف شده بوده است. (مسؤولِ بخشِ عکسِ گاردین در مقالهای از تصمیمِ خبرگزاری دفاع کرده است.) روزنامهی لسانجلس تایمز هم چند سال پیش یکی از عکاساناش را به دلیلِ مشابهی اخراج کرد.
کمی گشتم، و چیزی در موردش پیدا نکردم؛ اما این را هم مبهماً یادم هست که چند سال پیش نیویورک تایمز یکی از عکاساناش را اخراج کرده بود. نه برای چیزی از جنسِ کارِ روزنامهی محترمِ جوان؛ بلکه برای اینکه در عکسی که قرار بوده عکسِ خبری باشد، صحنهچینی کرده بوده و مثلاً به کسی گفته که با فلان حالت بایستد.
برای چندمین دیدیم (یا حداقل دیدم) که وقتی پای امور سیاسی به میان میآید کاوه چقدر درسطح میماند. مقایسهی آسوشیتدپرس، لسآنجلس تایمز، گاردین، نیویورکتایمزو … با روزنامههایی چون جوان از یک طرف مرا به خنده میاندازد و از طرفِ دیگر تأسفآور است چون از قلم کسی صادرشده که منطق میداند (نمیگویم منطق خوانده).
از قیاس معالفارق این نوشته میگذرم چون کاوه این کار را زیاد میکند. اما نکتهی مغفول توجهنداشتن به صفتِ "حرفهای" است. گردانندگانِ این رسانهها در کار خود بسیاربسیار حرفهای هستند بهشرط آنکه حرفهی واقعی آنها را ببینیم و در سطح نمانیم. یک مثال میزنم به امید کفایتِ اشاره: در سالهای نهچندان دور، بالای میدان ولیعصر، کمی بالاتر از شرکتِ ملی فولاد، مغازهای بود که سه دهانه در خیابانِ ولیعصر داشت و دو دهانه در خیابانِ فرعی منشعب از ولیعصر. مدتهای مدیدی (بیش از دو سال) در این مغازه فقط هفت عدد مانتو وجود داشت ولاغیر. و ما باید خیلی زودبارو باشیم که فکرکنیم حرفهی صاحبانِ آن مغازه مانتو فروشی بود.
اگر فرض کنیم که کار یک خبرنگار مانند یک رمان نویس تجربی – Experimental Novelist – است، این کار روزنامه غیر اخلاقی به نظر میاد اما اگر به عمل یک روزنامه نگار نگاه کنیم با اراده ای روبرو هستیم که بر یک پایگاه معرفتی استواره. حالا با این وجود باز هم می توان گفت که کار روزنامه جوان غیر اخلاقیه؟ البته اینکه در یک بازی ما به هیچ یک از قوانین بازی پایبند نباشیم چیز خوبی به نظر نمیاد…