شاید در ده سالِ گذشته کمتر از بیست روز بوده باشد که شمارهی آن روزِ کیهان را (یا دستکم صفحههای اخبارِ داخلیاش را) نخوانده باشم. بخشی از انگیزهام نتیجهی توجه به این نکته بوده: در این حرفْ حقیقتی هست که یک راهِ خبردارشدن از آنچه اتفاق خواهد افتاد این است که کیهان بخوانیم. تصور میکنم که، از دیدی حرفهای، این حسنِ هر روزنامهای است که با منابعی در ارتباط باشد که در دسترسِ دیگران (و در دسترسِ روزنامههای دیگر) نیست. اینکه حکومتِ جمهوری اسلامی لطفِ ویژهای به کیهان دارد ممکن است ما را به این نتیجه برساند یا نرساند که بر خیلی از رسانههای دیگر ظلمی میرود؛ به هر حال، تا جایی که به خبر و پیشبینی و تحلیل مربوط میشود، به نظرِ من ارتباط با منابعِ قدرت برای هر رسانهای مزیتِ بزرگی است.
چیزهای دیگری هم هست: اینکه، در بینِ روزنامههای ایرانیای که میشناسم، وبسایتِ کیهان از همه خوشخوانتر است، اینکه ظاهراً خبرنگارانِ متعدد در ایران دارد، و از این قبیل. هر وقت هم که نسخهی چاپیاش را میخوانم میبینم که قطعِ روزنامه و اندازهی حروفاش و کماستفادهکردناش از رنگ را دوست دارم. کمتر پیش میآید که با موضعِ کیهان همسو باشم؛ اما بسیاری اوقات (گرچه نه همیشه) منطقِ درونیاش را—مخصوصاً در موردِ سرمقالههای ناظر به امورِ داخلی—درک میکنم و حتی گاهی قوتِ استدلالهای آقای حسین شریعتمداری را تحسین میکنم. خلاصه اینکه به نظرِ من تا جایی که به ملاحظاتِ صرفِ رسانهای مربوط میشود، کیهان از بهترین روزنامههای ایرانی است. و البته اخلاق جای دیگر نشیند.
اما تیترِ یکِ کیهان در شمارهی پنجشنبه نوزدهمِ بهمن مرا مبهوت کرد: "پرواز جنگندههای سوریه بر فراز تلآویو اسرائیل را به لرزه درآورد". بخشِ ابتداییِ خبرِ کیهان این است:
جنگنده هاي سوري با پرواز در ارتفاع پايين در حيفا و تل آويو اعلاميه هايي بر فراز اين دو شهر پخش كردند و به مقامات اين رژيم هشدار دادند.
به گزارش خبرگزاري ها به نقل از سايت سوري «دام پرس»، در پاسخ به حمله هفته گذشته جنگنده هاي اسرائيلي به يك مركز تحقيقات سوريه در حومه دمشق، جنگنده هاي سوري بر فراز حيفا و تل آويو به پرواز درآمدند و اعلاميه هايي پخش كردند. به گفته منابع مطلع، اين پرواز جنگنده ها سران اسرائيل را به شدت به وحشت انداخته است. كانال 10 اسرائيل با تاييد اين خبر اعلام كرد، بر روي اين اعلاميه ها نوشته شده، ما هر وقت كه بخواهيم مي توانيم پاسخ دهيم ولي زمان و مكان آن را خودمان انتخاب خواهيم كرد، با درود به كركس هاي سوري.
پدافند هوايي رژيم صهيونيستي نتوانستند اين هواپيماها را سرنگون كنند چرا كه شبيه به جنگنده هاي اسرائيلي بودند. اين حركت غافلگيركننده مقامات صهيونيستي را در بهت فرو برده است. هنوز مقامات اسرائيلي به اين خبر واكنشي نشان نداده اند.
حركت شجاعانه جنگنده هاي سوري نشان داد كه رژيم صهيونيستي به رغم تبليغات فراوان بسيار پوشالي است و گنبد آهنين هم كارايي لازم را براي مقابله با حملات خارجي ندارد.
پرواز غيرمنتظره جنگنده هاي سوريه بر فراز تل آويو نشان دهنده توان هوايي ارتش سوريه است و به اين معني است كه دمشق هر آن بخواهد مي تواند حمله اخير تجاوزكارانه اسرائيل را پاسخ دهد.
همان طور كه در اعلاميه ارتش سوريه آمده، دمشق گفته است كه در زمان مناسب اين حمله را تلافي خواهد كرد.
به گزارش خبرگزاري ها به نقل از سايت سوري «دام پرس»، در پاسخ به حمله هفته گذشته جنگنده هاي اسرائيلي به يك مركز تحقيقات سوريه در حومه دمشق، جنگنده هاي سوري بر فراز حيفا و تل آويو به پرواز درآمدند و اعلاميه هايي پخش كردند. به گفته منابع مطلع، اين پرواز جنگنده ها سران اسرائيل را به شدت به وحشت انداخته است. كانال 10 اسرائيل با تاييد اين خبر اعلام كرد، بر روي اين اعلاميه ها نوشته شده، ما هر وقت كه بخواهيم مي توانيم پاسخ دهيم ولي زمان و مكان آن را خودمان انتخاب خواهيم كرد، با درود به كركس هاي سوري.
پدافند هوايي رژيم صهيونيستي نتوانستند اين هواپيماها را سرنگون كنند چرا كه شبيه به جنگنده هاي اسرائيلي بودند. اين حركت غافلگيركننده مقامات صهيونيستي را در بهت فرو برده است. هنوز مقامات اسرائيلي به اين خبر واكنشي نشان نداده اند.
حركت شجاعانه جنگنده هاي سوري نشان داد كه رژيم صهيونيستي به رغم تبليغات فراوان بسيار پوشالي است و گنبد آهنين هم كارايي لازم را براي مقابله با حملات خارجي ندارد.
پرواز غيرمنتظره جنگنده هاي سوريه بر فراز تل آويو نشان دهنده توان هوايي ارتش سوريه است و به اين معني است كه دمشق هر آن بخواهد مي تواند حمله اخير تجاوزكارانه اسرائيل را پاسخ دهد.
همان طور كه در اعلاميه ارتش سوريه آمده، دمشق گفته است كه در زمان مناسب اين حمله را تلافي خواهد كرد.
خبر را در جای معتبرِ دیگری پیدا نکردم، و گویا صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم چندان به آن نپرداخته است. مسؤولانِ محترمِ کیهان باید توجه میکردند که اگر چنین چیزی اتفاق افتاده بود (و "کانال 10 اسرائیل" هم تأییدش کرده بود) این خبر قاعدتاً بسیار پرسروصدا میشد و رسانههای مهم—حتی رسانههای استکباری—بهسرعت به آن میپرداختند. به نظرِ من عجیب است که روزنامهای حرفهای، آن هم در موردِ تیترِ اصلیِ صفحهی اولاش، اینقدر بیمبالات باشد. (متنِ خبرگزاری فارس در موردِ این بهاصطلاح خبرْ محتاطانهتر رفتار کرده بود.) از شوخیِ روزگار، خودِ کیهان یک روز پیش از این اقدامِ غریب مطلبی منتشر کرده بود و بعضی روزنامههای اصلاحطلب را مسخره کرده بود که "پس از ديدن نامه فرضي! منتسب به كلينتون، ذوق زده شده و بلافاصله تيتر و خبر آن را در صفحه اول خود قرار دادند."
قصد ندارم به تحلیلِ روانیِ کسی یا گروهی بپردازم. به نظرم چیزی که روشن است این است که کیهان باید از خوانندگاناش عذرخواهی کند و به آنان توضیح بدهد—در شمارهی امروز که چنین نکرده است.
چه نوستالژیک..
ن هم کمتر از یک سال وبلاگی را دست اول خواندم. منطق نویسنده اش برایم جالب بود. هر چند اخلاق جای دگر نشیند. چند ساعت پیش به این نتیجه رسیدم که کم کم دیگر وبلاگ را نخوانم و آن وقت تو ده سال به خاطر …!!!!!!!!!!!
جیره خور!
اگر درست خاطرم باشد متنی بود از عباس اقبال آشتیانی در دوران دبیرستان که اشاره میکرد داشتن ذوق و طبع فقط این نیست که آدم از هر چیز زیبا خوشش بیاید بلکه یک ذوق و طبع سالم آن است که آدم از چیزهای کریه و بدشکل هم حس انزجار پیدا کند، اگر اینطور نبود باید به طبع و ذاتِ برداشتِ ادبیمان شک کنیم.
در دوره ای به دلیل مصاحبت با دوستی منبع خبری برایم یک برنامه بود و اجبارا هر روزه هم می بایست استماع می شد. جای نگرانی نداشت. وقتی شنونده عاقل باشد خود معنی خبر را می فهمد. حالا اگر علاقه و حق انتخاب می داشتم از هر دو طرف می خواندم. و به گمانم برای کسی که خبر می خواند اخذ چنین رویه ای لازم باشد.
یه دوست ۱۰ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲:۵۳
مثل این که همه کم کم دارند به نتیجه تو می رسند!! منم کم کم دارم به همین نتیجه می رسم.
اوایل این وبلاگ خواننده های درست و حسابی تری داشت و شاید مطالب بهتری هم داشت. لااقل افراد مشخصی نظر می گذاشتند که بعضا نظرات خوبی هم داشتند. اما الان بعضی متن های نویسنده محترم آدم را متأسف می کند و تقریبا هم غیر از ناشناسان متعدد کسی دیگری نظر نمیگذارد که اونها هم اکثرا به نظر میاد از نویسنده وبلاگ مجهول الهویه ما دل پری دارند و چاره ای غیر از خالی شدن به این طریق ندارند. خداوند همه را به راه راست هدایت فرماید!!!
اتفاقا به نظر من این نوشته خیلی عالی بود. به هر حال هر کدام از رسانه ها اخبار را از فیلترهایی عبور می دهند و اگر ما فقط به یکی از آنها کفایت کنیم به کند ذهنی و تعصب دچار می شیم.
این که کسی تصمیم داشته باشه به وبلاگی دیگه سر نزنه یه تصمیم شخصیه. شاید من بخوام بیشتر به وبلاگ های شعر و ادبیات سر بزنم یا به وبلاگ هایی در رابطه با اهمیت ورزش در زندگی. شاید به این دلیل که من بهره ای را که می خواستم از این وبلاگ مثلا برده ام. و واقعا هم مسخره است که آدم یک درس را چند بار بخواهد پاس کند. قرار نیست همه چیز را از ایشان یاد بگیریم و یا بخواهیم وادارشان کنیم در مورد همه چیز نظر بدهند.
یک مسأله را هم در نظر بگیرید : به وجود آمدن شبکه های اجتماعی مجازی که پر هستند از رک گویی. که شاید همین مسأله باعث شده باشه که کسانی که فقط به همین دلیل به این نوشته ها علاقه داشتند، دیگر علاقه نداشته باشند.
و در مورد آدم های درست و حسابی هم نفهمیدم چه ملاکی دارید. هر آدم یه آدمه و البته تعداد هم مهم نیست. حتی یک آدم هم کافیه. و البته خیلی خوشحالم که در کشور ما هر آدم به اندازه ی هر آدم دیگه ای حق رأی داره.
برادر، من با شما نبودم. لازم نیست انقدر وقت برای توضیح دادن بذارید. منظور من با این چیزها که شما گفتید درباره سلیقه آدم ها در وبلاگ ها و اینکه قرار نیست همه چیزو از ایشان یاد بگیریم و این حرف ها خیلی فرق داشت. خود کاوه فهمیده
نمونهای از آدم نادرست و ناحسابی کسی است که به صورت عمومی کامنتی رابر پستی در وبلاگی مینویسد و منظوری از آن دارد که احتمالن فقط خود نویسنده وبلاگ می نویسد و فکر می کند بنابراین هیچ کس دیگر حق ندارد درباره کامنتش اظهار نظر کند. گیرم شما منظوری داشته اید و نویسنده وبلاگ هم خودش فهمیده است. دیگران محتوای نوشته شما را (مستقل از آن منظور پنهانی) نقد کرده اند. مشکل شما چیست؟ اشتباه نکنم به این مشکل می گویند ظرفیتی "برادر"!
حالا شماها که معلوم نیست چند نفرید یا یک نفرید چرا انقدر کاسه داغ تر از آش شدید و سوختید؟!! منظور من این نبود که فقط با کاوه حرف زدم. اگر پست اولم را درست خوانده باشید منظورم این بود که اتفاقا با شما ناشناسان کاری ندارم. خود کاوه هم یک بار گفت که جواب افراد ناشناس را نمی دهد. فقط برای روشن شدن قضیه این را گفتم. وگرنه که دیگه حال و حوصله جواب دادن به شماها را ندارم. حتی اگر دوباره ناحق بحرفید برادران بزرگوار کیهان خوان!!!
جنابِ عباس سلَّمالله
من پیشنهاد میکنم یک گروهی تشکیل بدهید مثلاً با عنوان "خوانندههای درست و حسابی" یا "کامنتگذارانِ نابِ محمدی". اگر بتوانید یک جوری حمایت ضمنی کاوه را هم به دست بیاورید که حداقل "منع تشکل را از گروه شما بردارد"، میتوانید کامنتهای سازنده بگذارید و اسم خود را بگذارید "کامنتگذاران سازندگی." حیف پول و پله تو دست کاوه نیست وگرنه من هم اسمم را عوض میکردم شاید جزو "درست و حسابیها" پذیرفته بشم.
به عنوان "ناشناس" کامنت گذاشتن چه تفاوتی میکند با کامنت گذاشتن با یک اسم مثلِ "عباس" وقتی این اسم به پروفایلی مربوط نمیشود. مثلا من الان این کامنت را به اسم "عباس" میگذارم. آیا میتوان نشان داد که من عباس قبلی نیستم؟ مثلا اگر بعدا عباس قبلی بخواهد توضیح بدهد که این عباس دوم او نیست چه کار باید بکند: کامنتی با نام "عباس" بگذارد؟ خوب شاید آن هم من باشم یا هر کس دیگر؟ به اسم "عباس اصلی" (مثل سوهان حاج حسین اصلی) بگذارد؟ این کار را هم ممکن است هر کس دیگری بکند. می بینید که اصلا معلوم نیست عباسها یک نفرند یا چند نفر و از این نظر فرقی با ناشناسها ندارند.
مگر این که بگویید بعد از هر کامنت به کاوه زنگ یا میل میزنید و میگویید که این مال شما است و نه مال دیگری و البته کاوه هم فقط میتواند به حرف شما اعتماد کند و گرنه هیچ راهی برای درستییابی آن ندارد.
پس خیلی به خودتان نبالید که با اسم "عباس" کامنت میگذارید و نه "ناشناس"
عزت زیاد.
عباس.
عباس۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۶ گرامی. موضوع جالبی را مطرح کردید. احتمالا تا قبل از این کامنت شما همه این قانون را رعایت کرده اند که یا با اسم تکراری کامنت نگذارند و یا اگر گذاشته اند نفر قبلی با کامنت جدید مشکلی نداشته است ( اگرداشته ذکر کرده است). و تا موقعی که چنین احترامی وجود داشته باشه چرا من باید به عضویت وبلاگ دربیام؟
البته عضویت در یک وبلاگ با کامنت نویسی در آن احتمالا فرق دارد و جواب ندادن کاوه به افراد غیر عضو مؤید این مسأله است ولیکن به نظر من کار کاوه جای سوال داره نه عضو نشدن ما.
مخلصتون
ناشناس
مرتيكه، يه حرف تو دلم مونده بود. سياست "بد تعريف كردن" خيلي قديمي شده. ديسلايك! نه.hate!
ناشناس 14 فوریه ساعت 2:49
1. نه همیشه این احترام وجود نداشته است. به همین دلیل من مجبور شدم پروفایل درست کنم و عضو شوم.
2. من شخصاً "دوست دارم" کامنت گذاران، حتی دشنامگویان، یک اسمی منحصر به فردی برای خود انتخاب کنند و امکان مکالمهی وسعیتری فراهم شود. شاید یک روز دور هم جمع شدیم و یک ناهاری زدیم. ترجیح میدهم کاوه آن روز ناهار نباشد که دل سیر غیبتش را کنیم. حِدیث داریم غیبت بادبزن جیگر است.
یه دوست:
من نفهمیدم شما دقیقاً از چه چیزی متنفری یا من از چه چیزی بد تعریف کردم؟ ولی من میخواستم بدونم آن عباس 11 فوریه که فرموده "اوایل این وبلاگ خواننده های درست و حسابی تری داشت" چه جور کامنتگذار نابِ محمدیای مدّ نظرش است؟ پیشنهاد کردم متشکل بشوند و چون لازمهی تشکل اعلام مرامنامه و اساسنامه است، آدم میفهمد چرا صلاحیت عضویت در آن تشکل را ندارد.
مرتیکه ی گرامی متشکر از سعیه صدرتان در پاسخ گویی .
آن dislike قبلی را به دلیل مرتفع شدن ابهامات نادیده بگیرید لطفآ.
اما در رابطه با این کامنت جدیدتان estelah ناب محمدی را نمیپسندم . آیا کسی که به کاوه خرده میگیرد انتظار دارد که کاوه مذهبی بنویسد ؟ به نظر چنین انتظاری ندارد چون کاوه در این زمینه ها نمینویسد. پس لطفآ کسانی را که اصلآ در این بازی شرکت ندارند به شوخی مگیرد چون به نظر من غیر ممکن است که کسی که اسلام ناب محمدی را باور داشته باشد روان خود را ناپاک ساخته و وقتش را با فحش نویسی در یک وبلاگ تلف کند .(هر چند به شوخ طبعی مجازی شا واقفم ،علارغم گیس یا ریش سفیدتان بر خود واجب دیدم در این باره هم جسارت نموده و تذکر دهم.) ببخشائید (:.
احتراما
یه دوست
"یه دوستِ" محترم
ممنون از لطف شما و پسگرفتن مراتبِ انزجار 🙂
باید توضیح بدهم که اصطلاح "نابِ محمدی" الزاماً ربطی به اسلام و مذهب ندارد. این را من معادل کلمهی genuine به کار میبرم برای اشاره به کسانی که عباراتی چون "روشنفکر حقیقی"، "دانشجوی حقیقی"، "میهنپرست حقیقی"، شاعر حقیقی" به کار میبرند.[ "درست و حسابی" هم مشابه حقیقی است.] در تمام این موارد نویسنده/گوینده فکر میکند آن روایتِ خودش از موضوع نظر عین حقیقتِ است و بقیه روشنفکرنما، دانشجونما، روحانینما، فمینیستِ دروغین [ یا در این مورد کامنتگذار غیردرست و حسابی] هستند. آن مثال مشهور، که حدس میزنم در ذهن شما جا خوش کرده، فقط یک نمونه بود که کسی حقیقت اسلام را در کف دستش داشت و روایتهای مخالفانش را اسلام آمریکایی مینامید.
راستی موضوع ناهار اصلاً شوخیطبعی نبود.
به گمانم رسید مزاح میفرمایید به این دلیل که من از کاوه جز انسانیت چیزی ندیدم. هر نقدی هم که به او داشته ام به خودش گفتم. به همین دلیل تحمل شنیدن هیچ بد گویی از او را ندارم و دلیلی هم برای بد گویی نمیبینم .
من عرض کردم موضوع ناهار اصلا شوخی نبود. یعنی شما ناهار بدون غیبت از گلویتان پائین نمیرود؟
چرا كه نه! مردشي ناهار بده.
سلام دکتر
یه کم برام عجیبه
اینکه تو این مدت ده ساله، این اولین باری باشه که از نحوه تیتر زدن کیهان مبهوت شده باشی
البته نمی دونم شاید اولین بار نباشه
به هر حال برام جالبه
با حسن نیتی که نسبت به شما دارم، به سمت این گزینه متمایل می شم که چقدر نگاه ها و برداشت ها می تونه متفاوت باشه
اخه من تقریبا هر باری که کیهان می خونم از بعضی از تیترهاش مبهوت میشم. مبهوتی ای از همین دست که برای شما پیش اومد
متعجبم
ارادتمند
صالح
پدافند هوايي رژيم صهيونيستي نتوانستند اين هواپيماها را سرنگون كنند چرا كه شبيه به جنگنده هاي اسرائيلي بودند.
از کدوم جهت دقیقا دیدنشون که شبیه بودن؟
برای ناشناس 14 فوریه ساعت 2:49
من هم با نظر مرتیکه موافقام که "همیشه این احترام وجود نداشته است". اما مسأله دیگری هم هست. گفتهاید در مواردی هم که این قاعده رعایت نشده است یا نفر قبلی مشکلی نداشته است یا "اگرداشته ذکر کرده است". اما ممکن است بگویید چگونه باید مشکلاش را ذکر میکرده است؟ آیا با همان نامِ مشترک؟ در این صورت از کجا میفهمیدیم این کسی که دارد مشکل را ذکر میکند همان کسی است که ادعا میکند هست؟ میبینیم که مشکل فقط یک سطح به عقب رفته است. در اینجا هم کامنت گذاشتن با یک نام بدون پروفایل دقیقا مثل کامنت گذاشتن با عنوان ناشناس است. مثل این میماند که ناشناسی بگوید ناشناس دیگر نبوده است. این ادعاها را هر کدام از آنها (با فرض دو تا بودنشان) یا هر شخص سومی میتواند بکند و لذا هیچ اهمیتی ندارند. کامنت گذاشتن با نام "عباس" از هر جهت شبیه کامنت گذاشتن با نام "ناشناس" است.
نیست.
بازتاب: مدیر مسؤول در صفحهی اول | | نسخهی قابلِ انتشار