ایالاتِ متحدهی امریکا دو کشورِ همسایهی ما را—در شرق و غرب—اشغال کرده است. کارِ عاقلانه آیا بیتفاوتی است؟ چند سال پیش چامسکی نوشته بود که گفتمانِ امریکا در موردِ مداخلهی ایران در عراق جداً مبتنی بر این فرض است که امریکا مالکِ دنیا است. و پرسیده بود که امریکا چه میکرد اگر ایران به کانادا و مکزیک حمله کرده بود و اشغالشان کرده بود (و البته نامِ کارش "آزادسازی" میبود).
در گزارشِ مکتوبی که از صحبتهای ژنرال جک کین در سایتِ کنگرهی امریکا هست صحبتی از کشتنِ سردار قاسمِ سلیمانی نیست. اما در یک ویدئوی منتشرشده در همان سایت میتوان شنید و دید که ایشان میگویند که اولین گزینه از نظرِ ایشان عملیاتِ گستردهی نظامی نیست. توضیح میدهند تحریمها اثرِ عمدهای نداشته است. میگویند که اگر جامعهی جهانی با ما [ایالاتِ متحده] همراهی نمیکند، بدونِ آنها پیش برویم. در 3:27 میگویند:
چرا اجازه میدهیم که فرماندهانِ نیروی قدس، که سی سال است کشتنِ ما را سازماندهی کردهاند، راستراست راه بروند؟ چرا نمیکشیمشان؟ کسانِ دیگری را که دارند سازمانهای تروریستیای بر ضدِ ایالاتِ متحده را اداره میکنند میکشیم. این افراد تقریباً هزار نفر از ما را کشتهاند؛ چرا نمیکشیمشان؟
با میهنپرستی میانهای ندارم؛ با این حال، تعجب میکنم وقتی میبینم که بعضی مخالفانِ جمهوریِ اسلامی ظاهراً به مقابلهی ایران و امریکا در منطقه چنان مینگرند که گویی حکومتِ ایران زورگو و مداخلهگر و متجاوز است و امریکا خلافِ همهی اینها است. و فقط تصور کنید که کسی در یک کمیسیونِ مجلسِ شورای اسلامی چیزی نظیرِ حرفهای آقای کین را دربارهی یکی از فرماندهانِ امریکایی میگفت.
راستی، از آن سلاحهای کشتارِ جمعی خبری نیست؟
خوبتر بود برای این جملهتان: «بعضی مخالفانِ جمهوریِ اسلامی ظاهراً به مقابلهی ایران و امریکا در منطقه چنان مینگرند که گویی حکومتِ ایران زورگو و مداخلهگر و متجاوز است» مثالی هم میآوردید.
@ناشناس اول :
http://www.nourizadeh.com/archives/006110.php
بسیاری از مشکلات ریشه در جهل یا غفلت علمی ندارند بلکه ناشی از عقده های روحی و عاطفی اند.
البته عقده ی روحی داشتن امر بعید، غیر طبیعی، بسیار سخیف و… نیست بلکه بیشتر صرفاً واکنش وجودی موجودی حساس و با احساس نسبت به ناملایمات زندگی است.
معتقدم بی انصافی مورد نظر شما نیز ناشی از کم لطفی ها و دلشکستن هاست.
این مجال ها خیلی با استدلال و برهان ارتباطی ندارد و سامان نمی یابد.
یادمان نرود که انسان پیش از و بیش از عقل و ذهن با گوشت و خون شناخته می شود.
اگر برهان و منطق شما همچنان بجاست شاید به این خاطر است که سیلی نخورده ای. امیدوارم همچنان بکر و سیلی نخورده باقی بمانی.
دربارهی جملهی آخر:
من هیچوقت نفهمیدم پیدا شدن یا نشدن سلاح در عراق چه اهمیتی دارد و بنابراین استدلالِ کسانی را که به خاطر پیدا نشدنِ سلاح آمریکا را سرزنش میکنند نفهمیدم. به نظرم آنچه مهم است این است که (۱) آمریکا در باور به وجود سلاح کشتار جمعی در عراق (به اندازهی کافی) موجه بوده است یا نه و (۲) آیا باورِ به اندازهی کافی موجه به وجود سلاح، حمله به خاکِ کشورِ دیگر را (اخلاقاً) موجه میکند یا نه. به نظرم بر اساسِ پاسخ منفی دادن به هریک از این پرسشها میتوان کشورِ مهاجم را سرزنش کرد. اما به نظرم پاسخ به این پرسشها به هیچ وجه به این که آیا واقعاً در عراق سلاح وجود داشته است یا نه بستگی ندارد.
معیارِ معرفتیای که موجه بودن را مستلزم صادق بودنِ باور بداند برایم، دستکم، عجیب است.
@ساجد:
They intentionally lied to the world and to their citizens to justify an unnecessary invasion, that is what angers people.
https://www.youtube.com/watch?v=eE_rnZRtzjY
http://www.youtube.com/watch?v=yl2-WIz1Uco
https://www.youtube.com/watch?v=BWi4UhaSyCo
ممنون. من (دستِ کم در اینجا) سعی نکردم که بگویم حمله به عراق اخلاقاً مجاز (لازم) بوده است یا "آنها" برای این کار قابل سرزنش نبودهاند یا دروغ نگفتهاند. اعتراضِ من بیشتر به این استدلالِ ساده بود که در عراق هیچ سلاحی پیدا نشد، پس کار آمریکاییها در حمله به عراق بد بوده است. یا سادهتر: ببینید در عراق سلاح نبود، پس معلوم میشود دلیل حمله چیز دیگری است. اشاره و توسلِ مخالفین حمله به پیدا نشدنِ سلاح در عراق مغالطه است ولی این به معنای نادرست بودنِ قضاوتِ آنها نیست. همانطور که اگر استدلالشان یکی از آنهایی باشد که در کامنت قبلی نوشتهام، حتی اگر سلاح هم پیدا میشد، قضاوتِ مخالفان جنگ کماکان درست بود. این که واقعا سلاح بوده است یا نه اهمتی ندارد، اما این به این معنا نیست که هیچ چیز اهمیت ندارد. (قطعا هم نمیخواستم بگویم کاوه چنین استدلالی کرده است. صرفا از فرصت استفاده کردم برای ابراز نظر)
نکتهی دیگری که به نظرم میرسد: اینکه انگیزهی اصلیِ "آنها" در حمله چه بوده است نیز چندان اهمیتی ندارد. استدلال برای بد بودنِ حمله با توسل به این مقدمه که اگر همه چیز دربارهی عراق، شواهد و مدارک دربارهی سلاحهایش، و نظامِ حکومتیاش و … همین گونه میبود ولی عراق کشور نفت خیز نبود، آنگاه آمریکا به آن حمله نمیکرد، نیز به نظرم مغالطهای است از جنس خلط انگیزه و توجیه. اگر توجیه آمریکا برای حمله به عراق آنها را اخلاقاً "مجاز" به حمله میکرد، برای قابل سرزنش نبودنِ آنها کافی است. لازم نیست آنها توجیهی داشته باشند که آنها را اخلاقاً" ملزم به حمله کند. این مثل این میماند که A را به خاطر ازدواج با B سرزنش کنیم به این دلیل که انگیزهاش صرفاً ثروت خانوادگی B بوده است و گرنه چرا با C که شرایط اش به جز درمورد ثورت عیناً مشابه B بوده است ازدواج نکرده است. حتی اگر آنچه دربارهی انگیزهی A گفته شده است نیز درست باشد این هیچ چیز دربارهی نادرستی عمل او نشان نمیدهد.
باز هم تاکید میکنم: نمیگویم که آمریکاییها چنین توجیهی برای "مجاز" بودن حمله داشتهاند.
در پاسخ به سجاد طیبی:
۱. با توجه به پیشرفته بودن سرویس های اطلاعاتی امریکا، اینکه سلاحی در عراق نبود احتمالا شاهدی بر این است که امریکایی ها واقعا دلیل کافی برای باور به وجود سلاح نداشته اند و دروغ گفته اند. مراد کسی هم که به نبود سلاح در عراق متوسل میشود احتمالا همین است؛ استدلال کننده، این استنتتاج (از «نبودن سلاح» به «دروغ گفتن امریکا») را برعهده خواننده میگذارد.
۲. طبق دیدگاه کانت (و شاید دیدگاه های دیگری که من بلد نیستم) نیت فرد در خوبی و بدی رفتارش دخیل است.
۳. حتی اگر نیت در خوبی و بدی رفتار دخیل نباشد، اینکه امریکا به انگیزه نفت حمله کند و بگوید به دلیل سلاح حمله میکند، دروغ و فریب دنیا است.
در پاسخ به سجاد طیبی:
۱. با توجه به پیشرفته بودن سرویس های اطلاعاتی امریکا، اینکه سلاحی در عراق نبود احتمالا شاهدی بر این است که امریکایی ها واقعا دلیل کافی برای باور به وجود سلاح نداشته اند و دروغ گفته اند. مراد کسی هم که به نبود سلاح در عراق متوسل میشود احتمالا همین است؛ استدلال کننده، این استنتتاج (از «نبودن سلاح» به «دروغ گفتن امریکا») را برعهده خواننده میگذارد.
۲. طبق دیدگاه کانت (و شاید دیدگاه های دیگری که من بلد نیستم) نیت فرد در خوبی و بدی رفتارش دخیل است.
۳. حتی اگر نیت در خوبی و بدی رفتار دخیل نباشد، اینکه امریکا به انگیزه نفت حمله کند و بگوید به دلیل سلاح حمله میکند، دروغ و فریب دنیا است.
يك هم وطن:
¤آمريكا با وجود امام خامنه اي و خداي امام خامنه اي هيچ غلطي نمي تواند بكند. حتي اگر توان نظامي اش هم خيلي بالا باشد.
به نقل از كيهان و خوانندگان:
http://kayhannews.ir/900815/2.htm#other205
ساجد،
اینکه سلاحی پیدا نشد قاعدتاً اطلاعی بهدست میدهد در موردِ اعتمادپذیریِ سازوکاری که منجر به ایجادِ آن باورِ ادعایی شده است—دستکم میشود تاریخچهی آن سازوکار را کاملتر کرد با اضافهکردنِ این گزارش که در این موردِ خاص (عراقِ اواخرِ صدام) باورِ ایجادشده غلط بوده است.
غیر از این، اگر من کسی را بکشم چون باوری (موجه) داشتهام به اینکه سلاح جمع کرده است که بیاید مرا بکشد، به نظرم لازم است که بعد که معلوم شد باورم صادق نبوده توضیحی بدهم و غرامتی بدهم.
و گمان میکنم که این هم محلِ تردید باشد که بوش و بلر واقعاً باور داشتهاند به وجودِ آن سلاحها در عراق—و دلیلی برای این تردید این است که استدلالها به نفعِ وجودِ سلاحها ظاهراً چندان قوی نبوده است.
به ساجد طیبی
تکمله
الان متوجه شدم که کاوه نکته یکم مرا به شکل مشابهی بیان کرده است. کاوه از دیدگاهی برونگرایانه بیان کرده است؛ اما من بیشتر مفهوم درونگرایانه توجیه را مد نظر داشتم.
1.امریکا همان کاری را میکند که همیشه میکرده و بخشی و فقط بخشی از مخالفان جمهوری اسلامی هم تاوان مخالفت با این کارهای امریکا (از حمله به ویتنام، تاکودتای 28 مرداد و حمایت از ژاندارم خاورمیانه شدن شاه) را با شکنجه، زندان و اعدام همراهانشان داهاند. این مخالفان در خیلی موارد دیگر حرفهای به گمان من بسیار ابلهانهای میزنند ولی بد نیست بدانیم بعضی "کشفیات" ماآنقدرها هم تازه نیست.
2.کاوه میگوید "بعضی مخالفان جمهوری اسلامی" ولی مشخص نمیکند این بعضی کداماند؟ آنها که در خلال جنگ ایران وعراق سلاح اللهاکبر ما را از امریکا تهیه میکردند و بعد از جنگ 36 میلیون دلار بدهی خارجی به جا گذاشتند؟ یا دوستانِ آنها که قرارداد بدتر از ترکمانچای الجزایر را برای فیصلهی گروگانگیری با امریکا منعقد کردند؟ شاهزادهی نیکاندیش؟ همپیمانان "صدام حسین رهبر انقلاب مردم عراق"؟
3. کاوه با وطنپرستی میانهای ندارد؛ بغضهایش با نظام مقدس لابد قابلانتشار نیست چون سیاسی میشود و صدالبته شأنِ علما اجل از سیاست است اما حبهای احتمالیاش چطور؟
و منهم من ینتظر…
فعلا که داریم چوبش را ما طبقات پایین می خوریم و آقایان دریغش وعشرت و اینکه دنیا ایام را بشادمانی میگذارند واقعا زاده هم در بهترین دانشگاه ها تحصیل میکنند واعوان وانصارشان میلیارد تومان بجیب میزنند آنوقت ما میشم ضد ایرانی قضیه بودن سلاح اتمی در عراق جز تاریخه و سوخته و ربطی بحال نداره والا هیچ یک از سیاست مدار ان و روسای جمهور در دنیا دلش بحال توده مردم ایران نسوخته حتا مسئولان ایرانی که ادعای مسلمانی دارند برای اولین باره که با بلاتر شما آشنا شدم قبلا نظری نفرستاده بودم این دومی باشد
در اشغال عراق کودک بودم و فهم مناسبی از آنچه میگذشت نداشتم. بعد ها هم درباره آن مطالعه نکرده ام.
سوالم این است: آیا حمله به دیکتاتور خون ریزی مانند صدام به قصد سرنگونی توسط یک دولت خارجی (به فرض آن که ویرانی ها کمینه باشد و به مردم کمترین آسیب ممکن برسد) و جایگزینی حکومت دیکتاتور با یک حکومت مناسب (تر) اخلاقی است؟