بیایید کاری به این نداشته باشیم که این بیت از کیست. بیت:
خشتِ اول چون نهد معمار کج
تا ثریا میرود دیوار کج.
احتمالاً ناظمِ محترم میخواسته است بگوید که موفق نخواهیم شد اگر در کارمان از همان اول دقیق و جدی نباشیم. اما به نظر میرسد که صرفِ اینکه دیواری تا ثریا برسد موفقیتِ بزرگی باشد. و اتفاقاً بر پا ماندنِ سازهای کج، حتی اگر فقط پنجاه-شصت متر باشد، افتخارِ بزرگتری است برای معمارش، چه رسد به اینکه تا خوشهی پروین هم رسیده باشد. یا شاید نکته این است که اگر بخواهید دیواری بسازید که مثلاً تا دبِّ اکبر برود و خشتِ اول را کج بنهید، دیوارتان اشتباهاً میرسد به ثریا؟
من فکر می کنم ناظم تو این بیت داره یه جورایی کیفیت(راست بودن)رو در تقابل با کمیت(بالا رفتن)قرار می ده.
( زیاد موافق نیستم که ناظمِ محترم میخواسته است بگوید که موفق نخواهیم شد اگر در کارمان از همان اول دقیق و جدی نباشیم.ناظم هیچ اما و اگری بر بالا رفتن تا ثریانمی گذارد.تاکید می کند که :آقااگر خشت اول رو کج بذاری ، کج بالا خواهد رفت.منتها به نظر می رسد ناظم براش بالا رفتن بنا تا ثریا موفقیت بزرگی نیست ،دست کم در مقابل این که کج بالا رفته باشد)
به همان ظرافت و با همان ديدي كه يك دانشآموز براي دفاع از كارش و مخالفت با ناظم بحث ميكند،استدلال نوشته شده است.
بسيار خوب است كه نويسنده هنوز اين حس را در خود زنده نگه داشته است.
شايد هم ناظم اشاره ميكند كه پسرجان يا دخترجان به هر كسي كه خشت مينهد معمار ميگويند ميخواهد كج بالا برود يا راست.
استاد گفتی ناظم مرا یاد "ناظم حکمت" انداختی!
ولی خوب این ناظم با او ناظم فرق داره.
خلاقانه بود.