عذاب را به گونهاي وارد ميسازيم كه گويا اصلاً آنان در آنجا نبودهاند . ويا آنها را از «اثر» تبديل به «خبر» مينمائيم . شايد هم عذاب نباشد، رحمت باشد،صحبت باشد، نعمت است كه فكر مي كنيم به جهانمان، اتّفاقاتش،و خودمان. پاسخ
شاید…
شاید.
گمان می کردم که عذاب از نظرت آوردنیست نه آمدنی!
چه عذابی؟در مورد از دست دادن دوستت حرف می زنی؟تعجب می کنم…
این گویش مرا می برد به سالهای دور(یازده سپتامبر،چه سالی بود؟)وکاوه ای که پیشترها می شناختم.
شاید این جمعه بیاید شاید….
«منتظر«ی؟
عذاب را به گونهاي وارد ميسازيم كه گويا اصلاً آنان در آنجا نبودهاند .
ويا
آنها را از «اثر» تبديل به «خبر» مينمائيم .
شايد هم عذاب نباشد، رحمت باشد،صحبت باشد، نعمت است كه فكر مي كنيم به جهانمان، اتّفاقاتش،و خودمان.
و شاید فهمیده ایم اما به روی خود نمی آوریم!!!!
جالبه!
شما 4 سال قبل از وقوع عذاب، اون رو احساس کرده بودین!
liked it. گویشی آخر آلزمانی.