میگوید که در ترجمه یک ”اشکالِ ویرایشی“ پیدا کرده است.
اینکه در کارِ منتشرشده اشکالی باشد البته که ناخوشایند است؛ اما، با این فرض که اشکالی هست، البته که چه بهتر که خبردار بشویم و اصلاحاش کنیم اگر بتوانیم. خواهش میکنم که بگوید اشکال چیست. بعد از مبلغی تعارف و اظهارِ تواضع، میگوید که در ابتدای کتاب آمده ’به والدینام‘. مضطرب میشوم، و کتاب دمِ دستام نیست که ببینم اصلاش چه بوده. میپرسم که اشکالاش چیست و میپرسم که اصلاش چه بوده. میگوید که اصل را ندیده.
اینکه اصل را ندیده باشیم و بگوییم در ترجمه اشکالی هست، البته به اندازهی آنی بد نیست که اصل را ندیده باشیم و بگوییم ترجمه خوب است؛ اما، بهنظرِ من، غریب است. میپرسم که خب اشکال چیست.
میگوید که باید اینطور باشد: ’به پدر و مادرم‘. نگران میشوم و به دوستی تلفن میکنم و دوست به کتاب نگاه میکند و متنِ اصلی را برایم میگوید که چه بوده است: ’To my parents‘.
آقای محترم که ویراستارِ یکی از ناشرانِ این شهر است مرا مطمئن میکند که ترجمه اگر از زیرِ دستاش ردّ شده بود قطعاً ’به والدینام‘ را تبدیل کرده بود به ’به پدر و مادرم‘. نه بهسرعت و با قاطعیت، اما بالاخره و با اکراه میگوید که چنین میکرد بدونِ اینکه متنِ اصلی را دیده باشد. برای آقای ویراستار، مهم نیست که اصل چه بوده، مهم نیست که در تقدیمنامهی متنِ اصلی برای ارجاع به کسانی که کتاب به آنان تقدیم شده یک کلمه بهکار رفته بوده و نه سه کلمه. به این سؤال که چرا ’پدر و مادر‘ و نه ’مادر و پدر‘، جواباش این حرفِ کلّیِ بدونِ پشتوانهی آمار است که اولی ”در فارسی رایجتر است“ (تو گویی تمامِ متنهای شفاهی و مکتوبِ زبانمان را در یک لحظه میتواند در ذهناش مرور کند). جوابی ندارد وقتی میپرسم که در ترجمههایی که صابونِ ویرایشِ ایشان به تنشان میخورَد، چه فرقی هست بینِ این سه تقدیمنامهی ممکنِ متفاوت:
To my parents, to my mother and my father, to my father and my mother.
و چندان جدّی نمیگیرد وقتی میگویم که میشود تصور کرد دو زن یا دو مرد قانوناً و/یا عرفاً والدینِ کسی باشند در حالی که مسلّماً پدر و مادرِ او نیستند. چندان حسرت نمیخورم که متنی که ترجمه کردهام (با همهی اشکالاتِ کشفشده و کشفنشدهاش) از زیرِ دستِ او نگذشته.
ارادتِ خیلی زیادی ندارم به کسی که به خودش اجازه میدهد متنی راکه کسِ دیگری نوشته یا ترجمه کرده است—و با نامِ آن کسِ دیگر منتشر خواهد شد—دستکاری کند و خودش را ملزم نداند با او بحث کند تا به توافق برسند. این ارادتنداشتن تبدیل به حسِ تحقیر میشود وقتی که این ویراستارِ محترم به متنِ اصلی نگاه نمیکند و شخصِ دقیقی هم نیست. به فرض هم که در جاهایی نیازی باشد به پلیسِ زبان، اینطور بهنظرم میآید که عسس باید خودش قابلیتهایش را قبلاً نشان داده باشد.
در نامطلوببودنِ بعضی کارهای برخی ویراستاران.
سلام.
اگر فرضاً ویراستاری در این مورد معادلِ "به زادورانام" را توصیه میکرد پیشنهادش را جدّی میگرفتید؟
اگر بخواهیم انقدر مته به خشخاش بگذاریم باید گفت بر خلاف ادعا شما نمی شود چنین تصور کرد. «والدین» یعنی کسانی که فرد را به دنیا آورده اند. «پدر و مادر» چنین الزامی به همراه ندارد.
با همهٔ این تفاسیر و غیرمنطقی بودن افکار و اعمال ویراستار مذکور، از ارادتم به نویسندهٔ این وبلاگ کاسته میشود وقتی به ویراستار میگوید «پلیس زبان».
ببخشید بهنظرم: دو زن یا دو مرد قانوناً و/یا عرفاً والدینِ کسی باشند در حالی که مسلّماً پدر و مادرِ او نیستند. را نمینوشتید خواننده وسوسه نمیشود. اگر منظور شما عکس این جمله باشد که هیچ، اما اگرنه:
والدین
لغتنامه دهخدا
والدین . [ ل ِ دَ ] (ع اِ) صیغه ٔ تثنیه ، در حالت نصبی و جری . پدر و مادر. (ناظم الاطباء). ابوین . ابوان . والدان . باب و مام . اب و ام . بابا و ماما : دو کف کافی او والدین مکرمتندازین و آن کرم و جود بی قیاس ولد. سوزنی .بهر دل والدین بسته ٔ شروان شدن…
ولی واقعا هم والدین لزوما نباید پدر و مادر باشند، البته به نظر من.!