- سـول کریـپکی، نامگـذاری و ضـرورت، چاپِ دوم، هرمس، ۱۳۹۷. [بله: در شناسنامه آمده است ’۱۳۹۷‘؛ با این حال، کتاب در دههی سومِ اسفندِ ۱۳۹۶ توزیع شده است.]
ترجمهی فارسیِ کتابِ بسیار مهمِ کریپکی سالها بود که نایاب بود (ناشر و مترجم گمان میکردند که کارهای چاپِ دوم در سالِ ۱۳۹۱ انجام خواهد شد، که نشد). بازنگری در ترجمهی فارسی—که چاپِ اولاش در ۱۳۸۱ منتشر شده بود—زمستانِ پارسال تمام شد. همهی غلطهایی که از بودنشان در چاپِ اول خبردار شده بودم در این چاپ اصلاح شده است و یادداشتِ قبلیِ مترجم را هم با یادداشتِ جدیدی جایگزین کردهام که، از جمله، آثارِ دیگری از کریپکی را هم معرفی میکند. بسیار مدیونِ ساجد طیبی هستم که همهی ترجمه را با دقتِ خیلی زیاد با اصل مقابله کرد و اصلاحاتِ متعددی را پیشنهاد کرد. کارِ انتشارات هرمس هم البته جای قدردانی دارد که برای بازنگری در کتابی که همهی حقوقِ ترجمهاش را یکونیم دههی پیش از مترجم خریده است دوباره هزینه میکند.
من معتقدم که ترجمه، هر فایدهای که داشته باشد، فینفسه نوعی مهارت است و از جنسِ فضل و هنر نیست. مترجم—به فرض که کارش را دقیق و امانتدارانه و با حفظِ جنبههای مهمِ اثرِ اصلی انجام داده باشد—هنرمند نیست، بلکه صنعتگر است. و مسلّماً حتی مترجمِ خوبِ اثرِ مهمی در ریاضیات یا فیزیک یا فلسفه یا جامعهشناسی، به واسطهی ترجمهی خوباش نه لزوماً ریاضیدان است نه فیزیکدان نه فیلسوف نه جامعهشناس. (این گزاره، که وقتی اینطور مجرد بیان بشود شاید کاملاً بدیهی بهنظر بیاید، فیالواقع و در عمل گاهی کاذب تلقی میشود: شاهدش اینکه کم دیده نشده که کارِ تعریفشدهی پژوهشیی کسی—مثلاً پروژهی دکتریاش در فلسفه—ترجمهی فلان اثرِ دورانِ جدید به فارسی باشد، آن هم نه از زبانِ اصلی بلکه از ترجمهی انگلیسی.) سعی خواهم کرد یک وقتی این نظرم را بپرورانم و توضیح بدهم.
در نظرِ این وبلاگنویس، تا جایی که به روشنبودن و هوشمندانهبودن و دلیلآوری مربوط میشود، هیچ کتابِ فلسفیِ دیگری در قرنِ بیستم—و بلکه اصلاً هیچ کتابِ فلسفیِ دیگری، کلّاً—به پای نامگذاری و ضرورت نمیرسد. در یادداشتِ مترجم برای چاپِ دومِ ترجمه نوشتهام که این کتاب یک عیبِ بزرگ اگر داشته باشد آن عیب این است که خوانندهای که با خواندناش واردِ دنیای فلسفهی جدّی میشود شاید انتظار داشته باشد که در متونِ مهمِ دیگر هم با همین بیانِ بسیار روشنِ جذابِ طبیعیِ هوشمندانه مواجه شود، و سرخورده شود. هوشمندی از کتاب میتراود، و نشانی از مغلقگویی و اظهارفضل در آن نیست. کسی که گمان میکند که فیلسوفْ انسانِ سالمندی است که کُند و ملالآور حرف میزند و بهجای استدلالْ شعر میخوانَد و هرگز ورودی در علمِ معاصرش نداشته و خیلی هم معلوم نیست چه میگوید و بخشِ بزرگی از حرفهایش هم نقلِ نهچندان دقیق و نهچندان نقّادانهی حرفهای دیگرانی است که از او باهوشتر بودهاند و او دارد تقدیسشان میکند، با خواندنِ نامگذاری و ضرورت احتمالاً تصورش تغییر میکند: فیلسوفِ ما جوانی است شدیداً هوشمند (از جای دیگر میدانیم که وقتی هنوز بچهمدرسهای بوده اکتشافاتِ فنّیِ بسیار مهمی کرده است در منطقِ ریاضی)، که به طرزِ اعجابآوری روان حرف میزند، نامربوط و پراکنده نمیگوید، مثالهایش گاهی خیرهکننده است، و مدعا و دلیل و سیرِ استدلالاش روشن است. [بله، حرف میزند: کتاب، غیر از پیشگفتار و تعدادی از زیرنویسهایش، متنِ پیادهشدهی سه سخنرانیِ کریپکیِ سیساله است.] به تمامِ معنا، این سه سخنرانیْ در ابتدای دههی ۱۹۷۰انقلابی در فلسفه برپا کرد، از جمله—و این شاید مهمترین کارِ کریپکی در این سخنرانیها نباشد—با حملهی بسیار نیرومندش به عمارتِ باشکوهِ نظریهای در فلسفهی زبان که فرگه و راسل در بابِ ارجاعِ نامهای خاص ساخته بودند.
قاعدتاً روشن است که صرفِ ترجمهی اثر (حتی اگر ترجمه خوب و دقیق باشد) نشاندهندهی اعتقادِ مترجم نیست: اشکالِ مفهومیای در این نمیبینم که مارگارت تاچر سرمایه را ترجمه کرده باشد. این میتواند حتی همراه باشد با ستایشِ مترجم از روشنی و زیباییِ متنِ اصلی: در این هم اشکالِ مفهومیای نمیبینم که کارل پوپر جمهوریی افلاطون را ترجمه کرده باشد.
ترجمهی فارسی از نو حروفچینی و صفحهآرایی نشده است و فقط غلطهایی که بر مترجم معلوم شده بود اصلاح شده است. کیفیتِ بسیار بالای کارهای نشر مرکز از نظرِ صفحهآرایی و طراحیِ جلد و دادنِ اختیاراتِ زیادِ شکلی به مترجماناش، حتی اگر با کارهای پانزده سال پیشِ ناشرانِ دیگر مقایسه نشود، شاید مشکلپسندمان کرده باشد؛ اما، تا جایی که به محتوا مربوط است، این کتاب از نظرِ من بینظیر است. ترجیحاً اصلِ انگلیسی را نگاه کنید (حتی اگر به فلسفه علاقه ندارید)؛ اگر نشد، پیشنهاد میکنم به ترجمهای نگاه کنید اگر به فلسفه علاقه دارید (حتی اگر رسماً در فلسفه تحصیل نکردهاید).
سلام. می خواهم کتاب را بخوانم و چاپ قبلی را دارم. آیا توصیه می کنید نسخه جدید را بخرم یا همان قبلی را بخوانم؟ به زبان دیگر آیا تغییرات در ویراست دوم آن قدر جدی هست که ضروری باشد چاپ جدید را تهیه کنم؟ جیب مخاطب و این که او خواننده ی عادی است را نیز در نظر داشته باشید. با سپاس.
سلام. نه: توصیه نمیکنم. تعدادِ تغییرات زیاد است، اما اصلاحاتی که صورتِ قبلیشان کاملاً مخلِّ معنا بوده باشند زیاد نیستند. اگر مایلاید میتوانید به من ئیمیل بزنید تا فهرستی از اصلاحاتِ مهم را برایتان بفرستم. (شاید چند روزی طول بکشد. نشانیِ ئیمیل را میتوانید در سمتِ راستِ عنوانِ همین مطلبِ وبلاگ ببینید.)
سلام. راستش من در فلسفه تحصیل نکردم و از همین بابت نگرانم.
شما خیلی از درخشان بودن متن تعریف کردید اما نکته اینجاست که برای خودتان یا منی که مثل شما با فلسفه آشنا نیستم؟ در واقع نگرانیم اینه که کتاب رو تهیه کنم و بخونم و نفهمم و سرخوردهتر بشم.
پرسش اینه اگر اطلاعات ما از فلسفه صفر باشه بازم کاربرد داره؟
ممنونم.
سلام. نمیدانم. شاید مناسب باشد که، اگر میتوانید، چند صفحهی اول از سخنرانیِ اول را نگاه کنید و بعد ببینید که آیا بحث را میتوانید دنبال کنید یا نه.
پدرم در اومد از اول سال دنبال این کتاب بودم تا اینکه دیروز بدستم رسید. خسته نباشید
سلام.
آیا نسخه ی اینترنتی این کتاب برای فروش گذاشته شده است؟
سلام. نه متأسفانه.