نیکیِ نام

مجلسِ ترحیمِ علی‌اکبر معین‌فر. دست‌کم سیصد نفر در تالار بودند، که شاید اگر ده-بیست نفرشان را نادیده می‌گرفتیم، می‌شد با قطعیت گفت که میانگینِ سنّیِ حاضران بیش از هفتاد سال است. من دلبستگی‌ای به جریانِ ملّی-مذهبی ندارم؛ اما برخی‌، مثلِ زنده‌یاد معین‌فر، برای من مصداقِ آزادگی و آزادمنشی‌ و خوشنامی و زندگیِ عزت‌مندانه‌اند—کسانی که وقتی در قدرت هستند خودشان را با مقام‌شان تعریف نمی‌کنند، و برای حفظِ قدرتْ هر کاری نمی‌کنند، و کنار هم که گذاشته می‌شوند وقارشان را حفظ می‌کنند. یک جور کلاس، یک جور پرنسیب دارند که تقیّدشان به آن تحسین‌برانگیز است. 

 

2 نظر برای "نیکیِ نام"

  1. ۱. چقدر تأسف‌برانگیز است که در مراسم ختم همچه آدمی *حدود* سیصد نفر بیش‌تر نبودند. مثلاً مقایسه‌اش کنید با ختم‌های بستگان دولتمردان.

    ۲. من هم دلبستگی‌ای به جریان ملی-مذهبی ندارم، اما تصورم این است که در ایران پس از انقلاب، آن‌ «جورکلاس و پرنسیپ و تقید تحسین‌انگیز به آن» *به‌طورنسبی* نزد اهالی این جریان سیاسی بیش از اهالی سایر جریان‌های رسمی یافت می‌شده‌است. پژوهش در مورد وجود/فقدانِ این خصیصه نزدِ غالب سیاستمدارانِ  پس از انقلاب احتمالاً ما را به نتایج جالبی می‌رساند.

    • ۱. این تخمینِ من بود از حاضرانِ سالنِ مردانه، در نیم‌ساعتِ آخرِ مراسم. حدسِ من این است که تعدادِ کلّ دست‌کم دوبرابرِ تعدادِ کسانی بوده باشد که دیده‌ام. و البته هنوز می‌شود آن مقایسه‌ی تأسف‌بار را انجام داد.

      ۲. چیزی که در موردشان می‌شود دید این است که افرادِ ریشه‌داری بوده‌اند: مرام و ظاهرشان (هرچه که بوده) چیزِ خلق‌الساعه‌ای نبوده.

نظرتان را بنویسید