مثلِ موردِ خانمِ عشرت شایق، من به مطالعهی مواضعِ آقای سیّداحمد خاتمی هم علاقهمندم. طبقِ گزارشِ خبرگزاری محترم مهر،
خطیب نماز جمعه تهران در همین باره تاکید کرد: شما دیدید که وقتی فضای مجازی محدود و بسته شد، فتنه فروکش کرد. … ننویسند و نگویند که ما با فضای مجازی مخالفیم؛ خیر؛ ما با فضای مجازی که کلیدش دست نظام باشد موافقیم. فضای مجازی که کلیدش دست آمریکا باشد، ملت ایران موافق آن نخواهد بود.
تعبیرِ ”کلید“ در این مورد بهنظرِ من چندان بجا نیست: تو گویی اختیارِ ارتباطهای شهروندان باید به دستِ حکومتها باشد و نه به طورِ موردی و با حکمِ مشخصِ مقامی قضایی یا با دستورِ موقتِ مقامِ امنیتیِ مربوط، بلکه بشود بالکلّ درِ یک مجرای ارتباطی را به روی همه بست (و قفل کرد). اما، از این که بگذریم، به گمانام استدلالِ ایشان به نفعِ محدودشدنِ تلگرام و غیره صحیح نیست—یا دستکم مفروضاتِ محذوفی دارد. وگرنه، حتی با قبولِ مقدماتِ ایشان، میشود به این فکر کرد که اگر بچهدارشدنْ محدود بشود، مرگِ نوزادان هم فروکش میکند؛ اگر همهی خیابانها محدود و بسته بشوند، تصادفِ خودروها هم فروکش میکند، و غیرذلک.
از این شرایط تا حدودی باید ترسید. حکومت فعل «الف» را انجام داده است تا به تصورش موقعیت «ب» را از بین ببرد. حالا با توجه به این که موقعیت ب از بین رفت، که هیچ معلوم نیست اگر الف نیز انجام نمی شد ب نیز فروکش نمی گرد، ممکن است صدور این مجوز برای الف در آینده ساده تر و موجه تر به نظر برسد. با پیوند برقرار کردن میان خیلی اقدامات با «ب» ای که شاید مستقل از طرف دیگر این پیوند فرضی باشد، می توان توجیهی برای اقدامات عجیب گرفت، مخصوصا این که ب هم به طریقی حل و فصل شده است.