ترجمهی من از کتابِ ویتگنشتاینِ کریپکی اخیراً منتشر شده است. (ترجمهی دیگری از همین کتاب هم گویا آمادهی انتشار است، که مشخصاتاش را میشود در وبسایتِ سازمان اسناد و کتابخانهی ملّی جمهوری اسلامی ایران دید.) چند اثرِ مربوط را در یادداشتِ مترجم معرفی کرده بودم؛ اما، با اینکه یادداشت را تحویل داده بودم و صفحهآرایی هم شده بود، و با اینکه با موضوع ناآشنا نیستم، به نظرم رسید که این را خوش نمیدارم که در مقدمهی کتابی که بسیار شناختهشده است و نویسندهاش هم زنده است آثاری از دیگران را معرفی کنم. آن بخشِ محذوف را (با اضافهکردنِ مشخصاتِ مقالهی هکینگ) در اینجا—که ملکِ شخصیِ من است—میآورم.
[بعدالتحریر، شخصی، اولِ شهریور.] چند دقیقهی پیش فهمیدم که جان کَنفیلد حدودِ دو هفتهی پیش درگذشته است. کنفیلد ویتگنشتاینشناسِ بسیار برجستهای بود و بخت کاملاً با من یار بود که در آخرین باری که در دانشگاهِ تورونتو درس میداد (پاییزِ ۲۰۰۲) درسی با او گرفتم. در جلسهی اولِ درسْ مقالهی خودش را هم معرفی کرد (اولین مقالهای که در بخشِ حذفشدهی یادداشتِ مترجم معرفی کرده بودم)، اما در درس به آن نپرداختیم. پژوهشهای فلسفی را به لحاظِ موضوعی یازده بخش کرد و ما دانشجویان، که پنج-شش نفر بودیم، هر کدام میبایست دو بخش را انتخاب کنیم و دربارهشان بنویسیم و یک هفته زودتر برای همه بفرستیم: بخشِ اولِ هر جلسه بررسیِ یک چنین مقالهای بود (موضوعهای من قواعد و حیثِ التفاتی بودند). فوقالعاده دقیق بود و احاطهاش به متنْ حیرتانگیز بود. و، غیر از موضوعاتِ ویتگنشتاینی، مقالهی ۱۹۸۳اش بر ضدِ ذاتگراییِ کریپکی به نظرِ من درخشان است. یادش عزیز است…
—
بررسیِ متنشناسانهی پژوهشهای فلسفیی ویتگنشتاین در موضوعِ زبانِ خصوصی و پیروی از قواعد:
– John V. Canfield, “The community view”, The Philosophical Review, 105 (1996): 469-488.
– P.M.S. Hacker and G.P. Baker, Wittgenstein: Rules, Grammar and Necessity – Volume 2 of an Analytical Commentary on the Philosophical Investigations; Essays and Exegesis of §§ 185-242, 2nd ed., Wiley-Blackwell, 2009.
مقایسهی کریپکنشتاین و گودمن:
Ian Hacking, “On Kripke’s and Goodman’s uses of ‘grue’”, Philosophy, 68: 269-295.
برای بررسیِ استدلالِ شکّاکانهی ویتگنشتاینِ کریپکی از جمله میشود نگاه کرد به فصلِ چهارمِ کتابِ چامسکی:
Noam Chomsky, Knowledge of Language: Its Nature, Origin, and Use, Praeger, 1986,
و نیز نوشتههای گردآوریشده در این کتاب:
Allexander Miller and Crispin Wright, eds., Rule-following and Meaning, Routledge, 2002.
(از چهارده فصلِ تشکیلدهندهی این کتابِ اخیر، نامِ کریپکی در عنوانِ پنج فصل آمده، و نگاه به صفحهی اولِ بعضی دیگر هم نشان میدهد که متمرکزند بر کتابِ کریپکی.)
احتمالاً تفصیلیترین دفاع از کریپکی، هم در موردِ راهحلِ شکّاکانهی کریپکنشتاین و حملهاش به راهحلهای مستقیم و هم در صحّتِ اِسنادِ مسأله به ویتگنشتاین، این کتاب است:
Martin Kusch, A Sceptical Guide to Meaning and Rules —Defending Kripke’s Wittgenstein, McGill-Queen’s University Press, 2006.
سلام.
این نوشته را الان میبینم. میخواهم درکم را از منطقِ ریاضی گسترش دهم. ابتدایِ راه هستم. مقداری ویتگنشتاین که خواندم، از خواندنِ منطق دلسرد شدم. تصمیم گرفتهام فعلاً ویتگنشتاین را کنار بگذارم، اما وسواس نمیگذارد درست منطق بخوانم. به نظرِ شما چه کنم؟ چیزی هست که باید بدانم؟
متشکرم
چند روز پیش زیر این پست پیامی گذاشتم اما پاسخی ندیدم. اگر مایل بودید به عنوان کسی که احتمالاً با موضوع آشنایی دارد مطلبی در خصوصِ سوالم روی وبلاگ قرار دهید. ممنون میشوم