بدیهیات (؟) در آنچه حریمِ خصوصی نیست

خانمِ آزاده نامداری در صداوسیمای جمهوری اسلامی مجری هستند (یا بوده‌اند)، و شهرتی داشته‌اند به علاقه و افتخار به چادر، و برای این نوعِ‌ پوشش تبلیغ هم می‌کرده‌اند. حالا عکس‌هایی از ایشان منتشر شده است که ایشان را، در خارج از ایران، در فضایی ظاهراً عمومی و بدونِ چادر و بدونِ روسری نشان می‌دهد. گویا عکس‌ها ایشان را طوری نشان می‌دهد که می‌شود انتظار داشت ساکنانِ اروپای غربی در فصلِ تابستان آن‌گونه لباس بپوشند. خانمِ‌ نامداری توضیحی ویدئویی منتشر کرده‌اند و، از جمله، گفته‌اند که با محارم‌شان بوده‌اند و روسری‌شان برای لحظه‌ای افتاده بوده است. 

من در این امور سوادِ حقوقی و فقهی ندارم؛‌ اینها که می‌گویم نتیجه‌ی چند دقیقه فکرکردن و کمی بررسی است.

 

۱. حتی در نبودِ‌ امکانِ‌ برابر برای تبلیغِ انواعِ دیگرِ سبکِ زندگی، به‌نظر نمی‌رسد اینکه کسی سبکی را تبلیغ کند به خودیِ خود کارِ مذمومی باشد. 

۲. در تبلیغِ سبکی از زندگی، صِرفِ اینکه کسی بهبودِ وضعیتِ شغلیِ خودش را هم در نظر داشته باشد به خودیِ خود کارِ مذمومی نیست.

۳. به طرزِ گسترده‌ای پرس‌وجو نکرده‌ام؛ اما حتی یک مورد هم ندیدم که کسی عکس‌ها را دیده باشد و توضیحاتِ خانمِ نامداری (در موردِ باد و روسری و محارم) را مقبول یافته باشد.

۴. بعید است که جایی را برای خانمِ نامداری و نزدیکان‌شان قرق کرده بوده باشند، و ایشان هم ذکری از ملکِ شخصی نکرده‌اند؛ در چنین شرایطی، گمان نمی‌کنم که نوعاً وقتی برای ”پیک‌نیک“  جایی می‌رویم، جایی که در آن بوده‌ایم را عرفاً یا قانوناً بشود مکانی شخصی یا خصوصی محسوب کرد.

۵. شهودِ ابتداییِ من می‌گوید که عکس‌برداری و فیلم‌گرفتن از شخصی و انتشارِ فیلم و عکس‌ها، وقتی که آن شخص در مکانی عمومی است و به‌نظر نمی‌رسد که ناآگاهانه یا بر خلافِ میل‌اش آنجا آمده باشد، اخلاقاً اشکالی ندارد—مخصوصاً که نوعاً افراد می‌دانند که امکانِ عکس‌گرفتن و فیلم‌برداری عملاً در اختیارِ همه هست.

۶. شهودِ ابتداییِ من می‌گوید که در موردِ اشخاصِ مشهوری که تلویزیون و روزنامه‌ها عاملِ شهرت‌شان بوده‌اند، ملاحظه‌ی (۵) حتی با قوّتِ بیشتری برقرار است. تعجب نخواهم کرد اگر بفهمم جوامعِ دموکراتیکِ قانونمندی هستند که از شهروندانِ عادی در مقابلِ مواردی از جنسِ (۵) حفاظت می‌کنند و از اشخاصِ مشهور نه. کسی که خودش درباره‌ی زندگیِ شخصی‌اش با رسانه‌ها صحبت می‌کند،‌ دقیقاً با همین کار دایره‌ی حریمِ خصوصی‌اش را کوچک‌تر می‌کند (حتی با این فرض که، برای دیگران، پارک و خیابان حریمِ شخصی محسوب بشود). فرقی نمی‌کند که در صحبت‌تان با رسانه‌ها از افتخارتان به چادری‌بودن گفته باشید یا از انزجارتان از پوشیدنِ پالتوی پوست: برای خودتان شهرتی ساخته‌اید و از مزایایش استفاده کرده‌اید؛ بخشی از روالی که واردش شده‌اید این است که مخاطبانِ عامْ حقی (یا به هر حال عطشِ قابلِ درکی) پیدا می‌کنند به دانستنِ امورِ مربوط به حیطه‌ی شهرت‌تان. وقتی که چنین شهرتی در کار باشد، شاید که حتی وظیفه‌ی (یا به هر حال: شغلِ) برخی خبرنگاران دقیقاً دنبال‌کردنِ شما در موضوعاتِ مربوط باشد.

۷. آیا ماجرای انتشارِ تصاویرِ بدونِ حجابِ خانمِ نامداری متضمنِ ظلمی به ایشان بوده است؟‌ نمی‌دانم. چیزی که کمابیش برایم روشن است این است که به فرض هم که به ایشان ظلمی شده باشد ظلمی از جنسِ نقضِ حریمِ خصوصی‌شان نشده است.

۸. حتی با این فرض که این ماجرا نشان از ریاکاریِ خانمِ نامداری باشد، این‌طور نیست که این موضوع جوازِ دشنام و توهین به ایشان باشد. و اگر فقط یک گروه باشد که رفتارِ خانمِ نامداری ظلمی به آنان است، آن گروه زنانی‌اند که چادرْ پوششِ مختارشان است و سبکِ زندگی‌شان را هم به کسی تحمیل نکرده‌اند.

۹. اصلاً معتقد نیستم کسی که در فضای شخصیِ خودش مطلبی منتشر می‌کند لازم است در همه‌ی مواردْ اعلامِ موضع کند؛ با این حال، صرفاً به لحاظِ کنجکاویِ شخصی، مایل‌ام بدانم کسی که در موردِ ماجرای خانمِ نامداری متوسل می‌شود به موضوعِ حریمِ خصوصی و حفظِ آبروی افراد، چه موضعی دارد درباره‌ی اینکه یکی از خطیبانِ جمعه‌ی تهران در منبرِ رسمیِ نماز می‌گویند که فضای داخلِ اتومبیل حریمِ شخصی نیست.

 

16 نظر برای "بدیهیات (؟) در آنچه حریمِ خصوصی نیست"

  1. سلام. فکر کنم تقریبا همه متفق‌القول هستند که فیلمبرداری از ایشان «قانونی» بوده است. سوال مهم (که اشاره‌ای نکرده‌اید) آن است که آیا این کار «اخلاقی» هم بوده است؟

    می‌خواهم به بهانه این ماجرا بپرسم به صورت تئوریک (از دید فلاسفه) نسبت قانون و اخلاق چیست؟

    • سلام. من از قوانینِ آنجا (سوئیس؟) خبر ندارم و خبر ندارم این کار در آنجا قانونی بوده یا نه—حتی از قوانینِ‌ مربوط در ایران هم خبر ندارم. در موردِ اخلاقی‌بودن یا نبودن هم به‌صراحت گفتم که نظری ندارم.

      لابد در موردِ نسبتِ قانون و اخلاق نظرهای مختلف هست (از دیدِ فلاسفه). این‌قدر کلّی‌پرسیدن مثلِ این است که بپرسید که از دیدِ کارشناسانِ فوتبال آیا رونالدو بهتر است یا مسی.

    • سلام. من موافق نیستم که همه متفق القول هستند که فیلمبرداری از ایشان «قانونی» است. این کار گرچه طبق قانون مجازات اسلامی، جرم انگاری نشده، اما در میان مواردی است که قانونگذار آن را صرفا «غیر مجاز» تلقی کرده اما آن را «مجرمانه» ندانسته است. دلیلش هم این است که فضایی که این خانم در آن قدم می زده، جزو فضای اختصاصی بانوان نبوده و مشتمل بر صحنه های مستهجن هم نبوده است. لذا بهیچ وجه فیلمبرداری ایشان، وجاهت قانونی نداشته که فعلی قانونی دانسته بشه. بشخصه فکر می کنم، ولو این کارها غیر اخلاقی نباشد، اما خلاف مروت است. این خانم مادر یک بچه ده ماهه است… امیدوارم زودتر این مسائل برای ایشان تمام بشه. 

  2. من متوجه نشدم كجا به صراحت گفته اى كه درباره ى اخلاقى يا غير اخلاقى بودنِ فيلم گرفتن از ايشان *نظرى ندارى*. چيزى كه من فهميدم اين است كه شهودِ ابتدايى ات اين كار را اخلاقا بلااشكال مى داند. (٥)

    حالا، جدا از اين برداشتِ من، حرف ات در (٥) براى من عجيب است، خصوصا آنچه بعد از "خصوصا" گفته اى. اگر فعلِ الف غير اخلاقى باشد، اين كه من *بدانم* در شرايطى قرار دارم كه احتمالِ ارتكابِ الف از سوى آدمهاى اطرافم زياد است، چيزى از زشتىِ الف كم نمى كند، بلكه صرفا به *من* هشدارى مى دهد. 

    به نظرم عكس و فيلم گرفتن از افراد (يا انتشارشان) بدونِ كسبِ اجازه از آنها، غير اخلاقى است. (منظورم عكسى است كه مشخصا روى فردى تمركز كرده، نه عكسى از يك تظاهرات، يا سكوى تماشاگرانِ واليبال.)

    من تفاوتِ فاحشى مى بينم بينِ اينكه در كافه اى پر رفت و آمد با دوستى بنشينم يا در خيابانى بسيار شلوغ با او قدم بزنم، با اينكه تصويرى يا فيلمى از اين نشستن يا قدم زدن ام، وقتى نمى دانم، *ثبت* شود و، بدتر، تا ابد در *دسترسِ* جهانيان باشد!

    • به نظرم، یک نکته‌ی مهم در این‌جا این است که برخی حرفه‌ها اقتضائاتی دارند. در اینجا، یکی از اقضتائاتِ سلبریتی‌بودنْ حساسیت عامه‌ی مردم درموردِ همه‌ی حرکات شخص است. مثلاً کسی که از شهرت عمومی برخوردار است نمی‌تواند گلایه کند که چرا نمی‌تواند به‌راحتیْ به رستوران برود، یا با پارتنرش بی‌دغدغه در خیابان قدم بزند. این ناراحتی‌ها بخشی از این حرفه است، همان‌طور که سختیِ کار با کودکان بخشی از کارِ یک مربیِ مهدکودک است. بنابراین، حتی اگر عکس گرفتن از شخص خاصی در محیط عمومیْ امری غیراخلاقی باشد، هم‌چنان می‌توان گفت که برخی از افرادْ به اقتضای حرفه‌شان از این "حق اخلاقی"  که بدون اجازه‌شان عکسی از آنها گرفته نشود (اگر چنین حقی وجود داشته باشد) صرف‌نظر کرده‌اند.

    • در جواب به ef:

      گمان می‌کردم روشن باشد که در (۷) این را گفته‌ام. فرض‌ام این بوده است که غیراخلاقی‌بودنِ آن کار منوط است به اینکه حقی از خانمِ نامداری ضایع شده باشد، و در (۷) گفته‌ام که نمی‌دانم حقی از ایشان ضایع شده است یا نه. می‌پذیرم که پنداشتنی است کار غیراخلاقی بوده باشد اما متضمنِ تضییعِ حقی از ایشان نبوده باشد.

      شاید بخشی از اختلاف‌نظرمان درباره‌ی (۵) ناشی از این باشد که من صحبت از این می‌کنم که کاری اخلاقاً مجاز هست یا نه، شما صحبت می‌کنید از اینکه زشت هست یا نه. اما فعلاً دلیلی برای پشتیبانی از (۵) ندارم.

      در موردِ پاراگرافِ ماقبلِ آخرتان. فرض کنید من مسؤولِ خبرِ ورزشیِ یک رسانه هستم. آیا باید عکسِ تماشاچیانِ والیبال را طوری منتشر کند که نشود هیچ‌کدام از چهره‌ها را شناسایی کرد؟ مثلاً شطرنجی‌شان کنم؟ (چون ممکن است عکس‌تان را در کنارِ دوست‌تان برای جهانیان تا ابد دسترس‌پذیر کند.)

  3. این که کسی سبکی رو تبلیغ کنه و خودش انجامش نده مذموم نیست ؟ ( دربارهء تبلیغ سن ایچ حرف نمی زنیم . این خانوم هم کارمند شرکت تبلیغاتی نیست ) داریم دربارهء یه دین صحبت می کنیم که فقط به چادر خلاصه نمی شه . توی این نوشته چیزی که ازش صحبت نشده و به شدت هم غیر اخلاقیه دو روییه . این که یک کسی دو رویی کنه و ما بگیم خوب داره تبلیغ می کنه دیگه ، عیب نداره . یا بگیم حالا واسه ارتقای شغلیش داره یه کاری می کنه دیگه ، این توجیه بی اخلاقیه . این خانوم داره برای تبلیغات و ارتقای شغلی دروغ می گه و یک قشری از جامعه ( آدم های مذهبی که به خاطر ارتقای شغلی دروغ نمی گن ) رو بی اعتبار می کنه . و این مذمومه. این خانوم فقط به خانوم های مجحبه ظلم نمی کنه . آدمی که بی اخلاقی و دروغ رو ترویج می کنه ( حتی توی ویدیویی که بعدش منتشر کرد هم دروغ می گه ) به اخلاق یه جامعه داره ظلم می کنه نه فقط زن های چادری . 

    • در جواب به آیسا:

      آن‌‌مقدار که من خودم می‌توانم ببینم، در هیچ جایی از این نوشته صحبتی از این نکرده‌ام که فلان مصداقِ دورویی اشکالی ندارد چرا که تبلیغ است—پیشنهاد می‌‌کنم که، اگر مایل‌اید، دوباره نگاهی کنید به (۱) و (۲)،‌ که صحبت از این است که تبلیغ، حتی در نبودِ امکانِ تبلیغ برای رقیب و حتی با نظرداشتن به نفعِ شخصی، به خودیِ خود مذموم نیست.

      موضعِ من در این نوشته ربطی به این ندارد که دورویی را مذموم بدانم یا ندانم. اگر کمی بخواهم به این موضوع بپردازم: الآن این‌طور به‌نظرم می‌رسد که صرفِ تبلیغِ یک سبکِ زندگی و نزیستنِ آن سبکْ مصداقِ دورویی نیست؛ چیزی که مصداقِ‌ دورویی است این است که کسی صراحتاً و در خارج از سیاقِ تبلیغ بگوید که به سبکی معتقد است. بله: به نظرِ من هم دورویی مذموم است، اما دوروییِ من نوعاً و به خودیِ خود حقی را از کسی ضایع نمی‌کند.  

  4. ممنون. 

    نه: به عنوانِ خبرنگار، لازم نيست عكسِ تماشاگرانِ واليبال را شطرنجى كنى. تفاوت اينجاست كه وقتى با دوست ام واردِ سالنِ مسابقه ى واليبال مى شوم، *مى دانم* كه افرادِ گماشته اى عكس و فيلم خواهند گرفت، *و* مى دانم كه عكس و فيلم گرفتنشان قانونى ست. در عينِ حال، احساس مى كنم حقى از من ضايع مى شود اگر كه تماشاگرِ صندلىِ كنارى از من عكسي بگيرد. 

    (راستش وقتى نوشتم "زشت" به اين فكر كردم كه چون در جمله ى قبلى صحبت از بى اخلاقى كرده ام، لابد خواننده "زشت" را "غير اخلاقى" معنى مى كند. در هر صورت منظورم "غير اخلاقى" بود.)

    • قانونی‌بودنْ دغدغه‌ی اولِ من نیست؛ فرض می‌کنم که دارید می‌گویید که حقی از شما ضایع نشده است و ظلمی به شما نشده است اگر که خبرنگارانِ روزنامه‌ها از شما عکس بگیرند—عکسی که ردیفِ هفت‌نفره‌ی شما را (که در وسط‌اش نشسته‌اید) و دو ردیف بالا و سه ردیف پایینِ آن را نشان می‌دهد. 

      حالا اگر بخواهند این عکس را در روزنامه چاپ کنند، آیا باید چهره‌ی شما و/یا دوست‌تان را شطرنجی کنند؟ (دوستی که با هم در خیابانِ شلوی رفته‌اید کافه، و بعد هم رفته‌اید تماشای مسابقه‌ی والیبال.) آیا لازم است که در سالن از شما اجازه بگیرند؟ آیا لازم است از دفترِ روزنامه به شما تلفن کنند و اجازه بگیرند؟ فرض می‌کنم جواب‌تان منفی است. اگر این فرض‌ها غلط‌ هستند یا توضیحی لازم دارند بگویید.

  5. البته لازم نيست *فرض* كنى كه جوابم منفى است، چون در يادداشتِ قبلى تصريح كرده بودم كه جوابم منفى است. در اين مثال موافقيم. اختلاف در جاييست كه تماشاچىِ كنارى از من عكسى بگيرد (يا منتشر كند)، يا ميزِ سمتِ چپ در كافه، يا فروشنده ى مغازه اى كه رو به رويش منتظرِ تاكسى هستم. نگرانىِ من درباره ى (٥) اين بود كه ظاهرا قرار است اين مواردِ اخير را هم شامل شود. 

    (ممنون از توضيح در بندِ اول. بله؛ منظورم همان بود كه اشاره كردى.)

    • خب، حالا اینکه خبرنگار می‌تواند عکس بگیرد و منتشر کند و غیرخبرنگار نمی‌تواند، نکته‌اش چیست؟ صِرفِ داشتنِ کارتِ خبرنگاری؟ اگر خبرنگاری در سالنِ مسابقه کنارِ شما نشسته باشد چه؟

      چرا خبرنگاربودن مهم است؟ (خیلی وقت‌ها عکس‌های خبری را کسانی می‌گیرند که در استخدامِ رسمیِ جایی نیستند و صرفاً عکسی که گرفته‌اند را به خبرگزاری‌ای می‌فروشند.) اگر خانمِ نامداری آگاه بوده‌اند از اینکه افرادِ مشهور نوعاً در معرضِ این هستند که در جای عمومی ازشان عکس بگیرند، مسأله‌ی غیراخلاقی‌بودن حل می‌شود؟ اگر این‌طور می‌بود (و خانمِ نامداری از موضوع خبر می‌داشتند) که در رسانه‌های زردِ ایران خبرنگارانی هستند که کارشان دنبال‌کردنِ افرادِ‌ مشهور است مسأله‌ی غیراخلاقی‌بودن حل می‌شد؟ اگر عکس‌های خانمِ نامداری را ابتدائاً سایتی منتشر کرده بود که کارش خبررسانی در موردِ مشاهیر است، در آن صورت مسأله‌ای در کار نبود؟

  6. نمی‌دانم این‌که خبرنگار می‌تواند عکس بگیرد و منتشر کند و غیرِ خبرنگار نمی‌تواند نکته‌اش چیست. و قايل هم نیستم به این حکم. به نظرم غیراخلاقی‌ست اگر تماشاچیِ صندلیِ کناری، که از قضا در بیرون خبرنگار هست، بدونِ کسبِ اجازه، از من عکسی بگیرد. مساله، از جمله، این است که آیا خبرنگار بما هو خبرنگار در سالنِ مسابقه حضور دارد یا از آن حیث که تماشاچیِ عادی است.

    بیا حالتِ حدّی را در نظر بگیریم:

    من الهامی مشهور هستم و در کشورم رسانه‌ای وجود دارد که کارش دنبال‌کردنِ زندگیِ عمومیِ افرادِ مشهور است و من این را می‌دانم. (هر چند همین عمومی‌بودن هم به نظرم نسبی است و تعیینِ عمومی/خصوصی بودن اولا در دستِ خودِ فرد است. من خانواده‌‌‌ام در شوشتر زندگی می‌کنند و خودم در بلخ. برای امرارِ معاش در بلخ دست‌فروشی می‌کنم. دست‌فروشی نمی‌کردم اگر در شوشتر می‌بودم، چون احتمال داشت پدرم من را ببیند و شرمنده شود. بلخ، به یک معنی، حریمِ خصوصیِ من است هر چند در میانِ عمومِ بلخیان باشم.) فردی از طرفِ این رسانه—و نه مثلا کارآگاهی برای پیدا کردنِ سرنخی از یک جنایت—گماشته شده تا به مدتِ یک ماه زندگیِ عمومیِ من را، که روزی ۱۰ ساعت است، ضبط کند.
    آیا کارش اخلاقا بلااشکال است؟ من خواهم گفت ”خیر“. چه فرقی بینِ یک لحظه و ۱۰*۳۰ ساعت وجود دارد؟ من فرقی نمی‌بینم.

    بگذار ایده‌ی خام‌ام را این‌طور بگویم:

    هیچ کس اخلاقا مجاز نیست لحظه‌ای از زندگیِ عمومی یا خصوصیِ من را ثبت (یا منتشر) کند، مگر این‌که از منِ، به نوعی، اجازه داشته باشد؛                                                                         اجازه گرفتن لازم نیست اگر که عکس/فیلم گرفتن برای آن فرد در فلان شرایط رسما و بر پایه‌ی موازینی که اخلاقی بودن‌شان از قبل معلوم شده تعریف شده باشد (?circular)، و من علی‌الاصول امکانِ آگاهی از این را داشته باشم.

    -اگر من مشهور باشم، آیا با وارد شدن در روالِ شهرت، تلویحا این اجازه را به افراد داده‌ام؟ نمی‌دانم. به نظرم مواردی به نفعِ هر دو جواب وجود دارد، و من ایده‌ای ندارم که مرز را باید کجا گذاشت اگر که اصلا بشود.                                                                                                                    -خبرنگاری که در یک روزِ عادی—و نه در یک تظاهرات—در خیابان از من عکسی بگیرد یا بدونِ اطلاعِ من منتشرش کند، کارش اخلاقا بد است. کارِ ناخبرنگار به طریقِ اولی بد است.                     -عکس/فیلم گرفتنِ یک جاسوس، هرچند رسما تعریف‌شده باشد، احتمالا چون تعریف‌اش بر پایه‌ی موازینی اخلاقی نیست، یا چون در دایره‌ی آگاهی‌های علی‌الاصولِ من نیست، اخلاقا مجاز نیست.     -اگر فعلِ الف، که من هم به واسطه‌ی داشتنِ ویژگیِ ب در معرضِ آن هستم، غیراخلاقی باشد و در اطراف‌ام گروهی به طورِ نظام‌مند آن فعل را انجام دهند، دانستنِ من این را الف را لزوما مجاز نمی‌کند. زیباییِ من، نه به مریضانِ قلبی اجازه‌ی تعرض می‌دهد، نه به کسانی که، مثلا، به‌طور نظام‌مند و شاید حتی رسمی بر روی خوبان در خیابان ابِ گِل‌آلود می‌پاشند تا نرخِ حملاتِ قلبی را کم کنند. من این افعال را به خودیِ خود و فارق از شرایط، غیرِ اخلاقی می‌دانم. عکس گرفتن بدونِ اجازه‌ی ضمنی یا صریح و دزدی کردن، مثال‌های دیگری از الف هستند؛ مشهور بودن و ثروت‌مند بودن مثال‌هایی از ب.

    طولانی شد؛ ببخشای.

    • ممنون بابتِ این جوابِ مفصّل. من برای همه‌ی قسمت‌ها جواب ندارم (و موافق‌ام که جواب‌هایی به نفعِ طرف‌های بحث هست). مایل‌ام هم‌چنان بر موضوعِ خبرنگار-در-سالنِ-والیبال تمرکز کنم. ایده‌ها روشن است؛ برای ثبت:

      الف. به نظرم می‌رسد که، دست‌کم در زمانه‌ی ما، فرقِ جدی‌ای بینِ خبرنگار و غیرخبرنگار نیست (حتی جاهای مهم هم نوعاً عکس‌هایی چاپ می‌کنند از خبرنگارانی که در استخدامِ رسمیِ آن جاها نیستند).

      ب. تصورِ من این است که فرقی—فرقی که اخلاقاً مهم باشد—نیست بینِ سالنِ والیبال از یک طرف و پارک و کافه و خیابان از طرفِ دیگر، اگر که متذکر باشیم که امکانِ تهیه‌ی فیلم و عکس عملاً در اختیارِ همه هست، و اگر که، به‌علاوه، ملاحظه‌ی (الف) را پذیرفته باشیم.

      ج. نتیجه‌ی این حرف‌ها این است که حریمِ خصوصیِ افراد امروزه بسیار کوچک‌تر از آن است که قبلاً بوده است. مجموعاً متأسف‌ام که این‌طور است، اما حقیقتی است که هست. (با اینکه بحثِ اصلیِ ما اخلاق است، مایل‌ام اضافه کنم: قانون‌گذاری هم در موردش بی‌فایده است، چون که اجرای چنان قانونی بسیار سخت است.)

  7. I think privacy rights are not understood well generally. The point of privacy is security from power. Bring a famous person or not doesn't change it. E.g. MLK was threatened by FBI regarding his romantic relationships outside marriage. What is your stance on this?

     

    I think the motivation behind sharing of the video was public shaming and also fighting against the majority hijab, ignoring the impact of it on the person and her family. One might justify it as a fight against an enemy. To me it is very clear this was an evil act.

     

    Even in places that you are already told that there will be videos taken and publicly shared it is common practice to let people know that if they don't want that to happen they can use a tag.

     

    Legally, in many countries, if you share a picture or video of someone else, even if it was taken with their permission, sharing them publicly is illegal and is a criminal act if it is done out of malice out with the intention of harm. For celebrities the issue depends how much they share their personal life publicly. If they don't then the fact that they are a celebratory doesn't change the rule.

     

    In cases of public good the can be exceptions but generally there are no blanket permissions to take and share people's videos in public. If this was ok companies like Google wouldn't be required to blur the pictures of people in their street view.

نظرتان را بنویسید